1. adolescence is usually accompanied by romanticism
نوجوانی معمولا با عشق گرایی همراه است.
2. This kind of romanticism is everywhere in Buchan's books.
[ترجمه گوگل]این نوع رمانتیسم در همه جای کتاب های بوکان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این نوع of در همه جای \"انقلاب\" قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Her determined romanticism was worrying me.
[ترجمه گوگل]رمانتیسم مصمم او مرا نگران کرده بود
[ترجمه ترگمان]romanticism مصمم او مرا نگران کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Bella's puncturing of William's nostalgic romanticism with her admission that she never really fancied him.
[ترجمه گوگل]بلا از رمانتیسیسم نوستالژیک ویلیام با اعتراف به این که واقعاً هیچ وقت او را دوست نداشت، سوراخ کرد
[ترجمه ترگمان]دلش می خواست romanticism را عوض کند و اعتراف کند که هرگز او را در خیال خود ندیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Storni used earlier poetic movements, namely Romanticism and modernism, as models for her poetry.
[ترجمه گوگل]استورنی از جنبش های شعری قبلی، یعنی رمانتیسم و مدرنیسم، به عنوان الگوی شعر خود استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]Storni از جنبش های شاعرانه پیشین به نام رمانتیسیسم و مدرنیسم و به عنوان سرمشقی برای اشعار او استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Romanticism-Maturationism Romanticism has its roots in the writings of Jean-Jacques Rousseau.
[ترجمه گوگل]رمانتیسم- بلوغ گرایی رمانتیسیسم ریشه در نوشته های ژان ژاک روسو دارد
[ترجمه ترگمان]رمانتیسم - Maturationism رومانتیک ریشه در نوشته های ژان ژاک روسو دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He follows Cohen's bittersweet romanticism with a solid dose of Sonic Youth.
[ترجمه گوگل]او رمانتیسم تلخ و شیرین کوهن را با دوز محکمی از جوانان صوتی دنبال می کند
[ترجمه ترگمان]او همان romanticism شیرین و شیرین را با دز جامد جوانی صوتی دنبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Romanticism represents the freeing of feelings, instinct and sentiment in opposition to reasoned objectivity.
[ترجمه گوگل]رمانتیسم بیانگر رهایی از احساسات، غریزه و احساسات در تقابل با عینیت استدلالی است
[ترجمه ترگمان]رمانتیسیسم احساسات و احساسات و احساسات مخالف را در مخالفت با بی طرفی استدلال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The postmodernists rejected this viewpoint, however, as excessive romanticism, but Peto would surely not have cared.
[ترجمه گوگل]با این حال، پست مدرنیست ها این دیدگاه را به عنوان رمانتیسیسم بیش از حد رد کردند، اما پتو مطمئناً اهمیتی نمی داد
[ترجمه ترگمان]با این حال، postmodernists این دیدگاه را به عنوان romanticism excessive رد کرد، اما peto قطعا اهمیتی نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. European Romanticism, rephrased for the American democracy, posed a revolutionary threat to a rationalist é lite.
[ترجمه گوگل]رمانتیسیسم اروپایی، که برای دموکراسی آمریکایی بازنویسی شد، تهدیدی انقلابی برای جامعه خردگرا بود
[ترجمه ترگمان]رومانتیک اروپایی، که به معنای دموکراسی آمریکا بود، یک تهدید انقلابی را برای یک \"قانون اساسی\" مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The romanticism of the bar enriches the night life of Shanghai.
[ترجمه گوگل]رمانتیسم بار زندگی شبانه شانگهای را غنی می کند
[ترجمه ترگمان]The the، زندگی شبانه شانگهای را تقویت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His poetry tended towards a dreamy romanticism.
[ترجمه گوگل]شعر او به سمت رمانتیسم رویایی گرایش داشت
[ترجمه ترگمان]شعر او به رویایی رویایی متمایل می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Meanwhile, Americanism sets a heavy cultural foundation for American romanticism with its own national characteristics.
[ترجمه گوگل]در این میان، آمریکاییگرایی با ویژگیهای ملی خود، پایههای فرهنگی سنگینی را برای رمانتیسیسم آمریکایی ایجاد میکند
[ترجمه ترگمان]در همین حال، آمریکا بنیان فرهنگی سنگینی را برای romanticism آمریکایی با ویژگی های ملی خود ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The beauty of nature and human feelings were important ideas in romanticism.
[ترجمه گوگل]زیبایی طبیعت و احساسات انسانی ایده های مهمی در رمانتیسم بود
[ترجمه ترگمان]زیبایی طبیعت و احساسات انسانی ایده های مهمی در romanticism
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید