rolling about

انگلیسی به انگلیسی

• splashing, wallowing, spinning around, flopping about

پیشنهاد کاربران

غلتیدن، غلت زدن، جنبیدن، حرکت کردن، وول خوردن، لولیدن
And he picked up something that was rolling about the floor.
و روی زمین خم شد و چیزی را که هنوز در حرکت بود، برداشت.
where twenty or thirty other juvenile offenders against the poor laws, rolled about the floor all day
...
[مشاهده متن کامل]

ر آنجا بیست سی کودک بازیگوش برخلاف قوانین نگهداری مستمندان، روی هم وول می خوردند

بپرس