rollick

/ˈrɑːlɪk//ˈrɒlɪk/

معنی: جست و خیز کردن، خوشی کردن
معانی دیگر: خوشی کردن، جست و خیز کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: rollicks, rollicking, rollicked
مشتقات: rollicker (n.)
• : تعریف: to act or move in a carefree or gay manner; romp and frolic.
مشابه: caper, romp

جمله های نمونه

1. Tony Benn's diaries are a rollicking read.
[ترجمه گوگل]خاطرات تونی بنن خواندنی است
[ترجمه ترگمان]دفتر \"تونی Benn\"، یه خوندن \"سرمست کننده\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The play is described as 'a rollicking tale about love and lust'.
[ترجمه گوگل]این نمایشنامه به عنوان "داستانی در مورد عشق و شهوت" توصیف می شود
[ترجمه ترگمان]این نمایش به عنوان یک داستان شاد در مورد عشق و شهوت توصیف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He gave us both a rollicking.
[ترجمه گوگل]او به هر دوی ما غلت زد
[ترجمه ترگمان] اون هر دومون یه دختر سرمست رو به ما داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'm having a rollicking good time.
[ترجمه گوگل]روزهای خوبی را سپری می کنم
[ترجمه ترگمان]من اوقات خوش گله دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We got a rollicking from the coach at half time.
[ترجمه گوگل]ما در نیمه اول از سرمربی تیم گلزنی دریافت کردیم
[ترجمه ترگمان] نصف وقت یه دختر مست رو از کالسکه گیر آوردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "The boss gave us a rollicking," said McGoldrick.
[ترجمه گوگل]مک گولدریک گفت: «رئیس به ما لنگ انداخت
[ترجمه ترگمان]McGoldrick می گوید: \" رئیس به ما a داد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The script, full of rollicking combinations, was co-written by the master of sports comedies, Ron Shelton.
[ترجمه گوگل]فیلمنامه مملو از ترکیبات غلتکی، توسط استاد کمدی های ورزشی، ران شلتون، نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]فیلمنامه این نمایشنامه، که پر از ترکیبات تفریحی بود، توسط استاد کمدی های ورزشی، یعنی رون شلتون، به چاپ رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Kirk's answer to the rollicking rabbis was of course Revd James Currie.
[ترجمه گوگل]پاسخ کرک به خاخام های غلتیدن البته کشیش جیمز کوری بود
[ترجمه ترگمان]پاسخ کریک به خاخام های متعصب دوره ای از جیمز Currie بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His Hal would be no rollicking dropout.
[ترجمه گوگل]هال او بدون افت تحصیلی است
[ترجمه ترگمان]هل His، از کارش اخراج نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is a rollicking mock-heroic farce that burlesques the affectations of Restoration and post-Restoration heroic drama with all its bombast and extravagance.
[ترجمه گوگل]این یک نمایش مسخره قهرمانانه ساختگی است که تأثیرات درام قهرمانانه بازسازی و پس از ترمیم را با همه هجوم و زیاده‌روی‌اش به تصویر می‌کشد
[ترجمه ترگمان]این یک نمایش مضحک و مسخره است که داستان بازگشت خاندان استوارت و پس از بازگشت به دوران پس از بازگشت را با مبالغه و اغراق بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is all good rollicking fun, though never quite clean.
[ترجمه گوگل]همه اینها سرگرمی خوبی برای چرخیدن است، اگرچه هرگز کاملاً تمیز نیست
[ترجمه ترگمان]این همه تفریح و سرگرمی است، هر چند هرگز کام لا تمیز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They played it as a duet, perfectly teamed, at the fast pace the piece demanded, rollicking and dramatic.
[ترجمه گوگل]آنها آن را به صورت دوئت، کاملاً تیمی، با سرعتی که قطعه ایجاب می کرد، رولیک و دراماتیک اجرا کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها آن را به عنوان یک duet اجرا می کردند و با سرعت بیشتری که می خواستند بازی می کردند و بازی می کردند و بازی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Everyone was in a circle now, dancing to a rollicking tune played by the small band, and changing partners.
[ترجمه گوگل]اکنون همه در یک دایره بودند و با آهنگی که توسط گروه کوچک نواخته می شد می رقصیدند و شرکای خود را تغییر می دادند
[ترجمه ترگمان]در این موقع همه در یک دایره نشسته بودند و می رقصیدند و می رقصیدند و می رقصیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The stained-glass knights and their ladies looked down their noses at us rollicking serfs.
[ترجمه گوگل]شوالیه‌های شیشه‌ای رنگی و خانم‌هایشان به ما رعیت‌هایی که در حال غلتیدن بودند نگاه می‌کردند
[ترجمه ترگمان]شوالیه ها و خانم هایی که rollicking پر شده بودند با noses به ما نگاه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جست و خیز کردن (فعل)
lope, skip, gambol, cavort, jig, tumble, rollick

خوشی کردن (فعل)
disport, joy, frolic, rejoice, express joy, exult, rollick

انگلیسی به انگلیسی

• frolic, behave in a carefree and playful manner

پیشنهاد کاربران

بپرس