roller

/ˈroʊlə//ˈrəʊlə/

معنی: استوانه، نورد، منگنه، غلتانک، غلتک، غلطک، بام غلتان
معانی دیگر: (شخص یا چیز) غلتنده، غلتان، غلتش آور (رجوع شود به: roll)، غلتانه، گردونچه، وردنه، نیواره، آسه ی گردان، گردونگر، بیگودی، (چاپ) مهر غلتان، مهر گردان (که با آن به حروف جوهر می مالند)، باند زخم بندی (پیچیده شده دور قرقره)، موج خیزان، موج غلتان (که روی ساحل پیش می رود)، (پرنده) معلق زن، چرخ زن (به ویژه انواع پرندگان استوایی که هنگام پرواز در هوا غلت می زنند مثلا تیره ی coraciidae)، قناری چهچه زن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a wheel or caster attached to the bottom of a heavy object, for ease in moving.

- The piano is on rollers.
[ترجمه گوگل] پیانو روی غلتک است
[ترجمه ترگمان] پیانو روی غلطک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a cylinder or similar object around which something is rolled.
مشابه: roll

(3) تعریف: a cylinder used to flatten, spread, or crush something.
مشابه: roll

- a paint roller
[ترجمه گوگل] یک غلتک رنگ
[ترجمه ترگمان] یک roller رنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- rollers for pressing tin
[ترجمه گوگل] غلطک برای فشار دادن قلع
[ترجمه ترگمان] rollers را به سوی قوطی حلبی هل می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: a small tube around which hair is rolled, for setting.
مشابه: roll

جمله های نمونه

1. cam roller
غلطک بادامک

2. paint roller
غلتک رنگ زنی

3. we flattened the ruts with a roller
گودی های زمین را با غلتک هموار کردیم.

4. Apply the wallpaper paste with a roller.
[ترجمه گوگل]خمیر کاغذ دیواری را با غلتک بمالید
[ترجمه ترگمان]خمیر کاغذدیواری را با یک roller اعمال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's great to go on the roller coaster five times and not be sick.
[ترجمه گوگل]خیلی خوب است که پنج بار سوار ترن هوایی شوید و بیمار نباشید
[ترجمه ترگمان]خیلی عالیه که پنج بار سوار ترن هوایی بشیم و مریض نباشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A steam roller is used in making and repairing roads.
[ترجمه گوگل]غلتک بخار در ساخت و تعمیر جاده ها استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک roller بخار در ساخت و تعمیر جاده ها به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Life is a roller coaster, you have your ups and downs unless you fall off.
[ترجمه گوگل]زندگی یک ترن هوایی است، شما فراز و نشیب های خود را دارید مگر اینکه زمین بخورید
[ترجمه ترگمان]زندگی یک ترن هوایی است، مگر اینکه تو سقوط کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's our turn on the roller coaster.
[ترجمه گوگل]نوبت ما در ترن هوایی است
[ترجمه ترگمان]الان نوبت ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Flatten the surface of the grass with a roller.
[ترجمه گوگل]سطح چمن را با غلتک صاف کنید
[ترجمه ترگمان]سطح چمن را با یک roller تمیز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Their relationship was an emotional roller coaster.
[ترجمه گوگل]رابطه آنها یک ترن هوایی عاطفی بود
[ترجمه ترگمان]رابطه شون یه ترن هوایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The last few weeks have been a real roller coaster.
[ترجمه گوگل]چند هفته گذشته یک ترن هوایی واقعی بوده است
[ترجمه ترگمان]این چند هفته اخیر یه ترن هوایی واقعی بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I screamed myself silly on the roller coaster.
[ترجمه گوگل]روی ترن هوایی خودم را احمقانه فریاد زدم
[ترجمه ترگمان]من خودم رو توی ترن هوایی سرزنش کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Roller coasters make me feel nauseous.
[ترجمه گوگل]ترن هوایی به من احساس تهوع می دهد
[ترجمه ترگمان]گیشنیز باعث می شه حالت تهوع بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The front roller has jammed on the photocopier.
[ترجمه گوگل]غلتک جلو روی دستگاه فتوکپی گیر کرده است
[ترجمه ترگمان]The جلوی دستگاه فتوکپی به دستگاه فتوکپی گیر کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The craze for roller skating spread throughout the U. S.
[ترجمه گوگل]شور و شوق اسکیت سواری در سراسر ایالات متحده گسترش یافت
[ترجمه ترگمان]شور و شوق برای اسکیت سواری در سراسر آمریکا پخش شد اس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The men used a roller to flatten the tarmac.
[ترجمه گوگل]مردان از یک غلتک برای صاف کردن آسفالت استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]مردها از یک غلتک برای پهن کردن آسفالت استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استوانه (اسم)
shaft, cannon, cylinder, roller

نورد (اسم)
roll, carriage, roller

منگنه (اسم)
vice, punch, roller, press

غلتانک (اسم)
rocker, roller

غلتک (اسم)
roll, roller, trundle, sledge

غلطک (اسم)
roller

بام غلتان (اسم)
roller

تخصصی

[عمران و معماری] غلتک
[مهندسی گاز] غلطک
[زمین شناسی] غلتک - میله ای (در رسوب شناسی): رجوع شود به ساختار ستونی.
[نساجی] رول - نورد - غلتک - استوانه گردان
[نفت] غلتک
[آب و خاک] غلطک، غلطاب

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that rolls; heavy cylindrical tool used to flatten or compress (i.e. steamroller); large sea wave; cylindrical object around which a material is wrapped (i.e. hair roller)
a roller is a cylinder that turns round in a machine or device.
rollers are hollow tubes that women use in their hair to make it curly.

پیشنهاد کاربران

1. غلتک 2. نورد 3. موج عظیم 4. بیگودی ( حلقه ای برای فر و بیگودی کردن مو )
roller 6 ( n ) =a small plastic tube that hair is rolled around to give it curls, e. g. heated rollers.
roller
roller 5 ( n ) =a long powerful wave in the ocean, e. g. Huge Atlantic rollers crashed onto the rocks.
roller
roller 4 ( n ) =a piece of wood or metal, shaped like a tube, that is used for moving heavy objects, e. g. We'll need to move the piano on rollers.
roller
roller 3 ( n ) paint roller
roller
roller 2 ( n ) =a machine or piece of equipment with a part shaped like a tube so that it rolls backward and forward. , e. g. Flatten the surface of the grass with a roller.
roller
roller 1 ( n ) ( roʊlər ) =a piece of wood or metal, shaped like a tube, that rolls over and over and is used in machines, e. g. the heavy steel rollers under the conveyor belt.
roller
پرنده زیبایی که نام فارسی آن سبزقبا است. در ایران دوگونه سبزقبا دیده میشود: سبزقبای معمولی یا europian roller و دیگری سبزقبای هندی یا indian roller
چرخ دار
roller ( اقیانوس شناسی )
واژه مصوب: غلتاب
تعریف: موج بزرگ و بلندی که معمولاً تا رسیدن به ساحل یا برآمدگی های زیرآبی شکل خود را بدون شکست حفظ می کند
غلتک
Roller sports
مثل اسکیت و اسکیت بورد
roller bed در صنعت هندلینگ بار هوایی به معنی "استند غلتک دار" می باشد.
بیگودی
غلتیدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس