roll with

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی پیشنهادی:
همگام شدن با شرایط / سازگار شدن / انعطاف نشان دادن / جریان را پذیرفتن / همراه شدن با کسی یا چیزی
( عدم مقاومت و انعطاف پذیری ) :
گاهی به معنای مقاومت نکردن، سعی در تسهیل امور و پیش رفتن با جریان امور است.
...
[مشاهده متن کامل]

🔹 مثال ها:
Sometimes life doesn’t go as planned, but you just have to roll with it.
گاهی زندگی طبق برنامه پیش نمی رود، اما باید با شرایط کنار بیایی.
She learned to roll with the punches at her new job.
یاد گرفت در شغل جدیدش با مشکلات و ضربه ها کنار بیاید ( انعطاف نشان دهد ) .
He likes to roll with the winning team.
او دوست دارد با تیم برنده باشد ( همراه و هم سو شدن با موفقیت ها ) .

roll with
عادت کردن، کنار آمدن، پذیرفتن
1 - پرسه زدن با، گشتن با،
to roll with someone
با کسی گشتن یا پرسه زدن
2 - سازگار شدن با ( شرایط دشوار ) ، کنار آمدن، آداپته شدن با . . . ، آداپته کردن با . . . .
مثلا
To roll with the punch
کنار آمدن، سازگار شدن یا سازگار کردن با ناملایمات و شرایط سخت