🔹 معادل های فارسی:
عبور کردن، رد شدن، سر زدن، گذری رفتن، بی وقفه ادامه دادن
در زبان محاوره ای: یه سر زدن، رد شدن، یه دور زدن، بی وقفه رفتن
🔹 مترادف ها:
pass through – cruise – swing by – move on – breeze through – drop in
... [مشاهده متن کامل]
مثال؛
The train rolled through the station without stopping.
قطار بدون توقف از ایستگاه رد شد. ( حرکت فیزیکی – عبور نرم و بی وقفه )
We’re gonna roll through the party later tonight.
امشب یه سر به مهمونی می زنیم. ( اجتماعی – حضور گذرا و دوستانه )
The team’s determination allowed them to roll through the challenges and win the championship.
اراده ی تیم باعث شد از چالش ها عبور کنن و قهرمان بشن. ( استعاری – عبور از موانع با قدرت )
Each week a few DJs roll through and play sets which are live streamed online.
هر هفته چند دی جی سر می زنن و اجراهاشون آنلاین پخش می شه. ( فرهنگی – حضور دوره ای و گذرا )
Light rain is expected Monday and another storm could roll through on Wednesday.
انتظار باران سبک در روز دوشنبه می ره و احتمالاً چهارشنبه یه طوفان دیگه رد می شه. ( طبیعت – عبور یک پدیده جوی )
عبور کردن، رد شدن، سر زدن، گذری رفتن، بی وقفه ادامه دادن
در زبان محاوره ای: یه سر زدن، رد شدن، یه دور زدن، بی وقفه رفتن
🔹 مترادف ها:
... [مشاهده متن کامل]
مثال؛
قطار بدون توقف از ایستگاه رد شد. ( حرکت فیزیکی – عبور نرم و بی وقفه )
امشب یه سر به مهمونی می زنیم. ( اجتماعی – حضور گذرا و دوستانه )
اراده ی تیم باعث شد از چالش ها عبور کنن و قهرمان بشن. ( استعاری – عبور از موانع با قدرت )
هر هفته چند دی جی سر می زنن و اجراهاشون آنلاین پخش می شه. ( فرهنگی – حضور دوره ای و گذرا )
انتظار باران سبک در روز دوشنبه می ره و احتمالاً چهارشنبه یه طوفان دیگه رد می شه. ( طبیعت – عبور یک پدیده جوی )
با خودرو جایی رفتن، سر زدن به جایی
... [مشاهده متن کامل]
2