roll off

تخصصی

[برق و الکترونیک] افت آرام افزایش تدریجی تضعیف با تغییر بسامد در هر جهت ،پس از قسمت تخت مشخصه پاسخ دامنه -بسامد فیلتر سیستم یا قطعه .

پیشنهاد کاربران

[از روی . . . . به سوی پایین غلتیدن] از روی . . . غلتیدن
مثال: The pencil rolled off the desk.
مداد از روی میز غلتید. ( منظور از روی میز غلتید و به سوی پایین میز افتاد. )
در علوم فنی و مهندسی هم بر کاهش تدریجی یک پدیده مانند: صدا، نویز، و . . . دلالت می کند.
مهندسی صدابرداری: افت تدریجی، تندی یا تیزی شیب در یک فیلتر برحسب دسیبل. اکتاو،
رول. آف: شیب یا تندی از یک تابعِ انتقالی بوسیله ی فرکانس است، بویژه در تحلیل شبکه برقی.
Cars have reshaped our world since they first rolled off mass production lines in the early twentieth century
به حرکت درامدن ( v ) , تخلیه ( n )
روی غلتک انداختن
افتادن رو غلتک
در بعضی جملات :
از دست رفته
شیمی: زاویه غلتش
قل خوردن
دور شدن از کسی یا چیزی با حرکت غلتکی
افتادن یا حرکت کردن از بالای سر کسی یا چیزی با حرکت غلتکی
باعث افتادن یا غلت خوردن کسی یا چیزی شدن
to roll off" is a common expression when referring to making something on an assembly line, or a large machine"
غلت خوردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس