یک چیز شانسی، تاس انداختن
Starting your own business is always a roll of the dice; you never know if you'll succeed. "
"We don't know if the weather will hold for the picnic. It's a roll of the dice. "
... [مشاهده متن کامل]
"He took a roll of the dice by investing all his savings in the new company. "
... [مشاهده متن کامل]
توصیف که در آن نتیجه غیرقابل پیش بینی است یا به شانس واگذار می شود.
... [مشاهده متن کامل]
این به عمل تاس انداختن اشاره دارد، جایی که نتیجه توسط شانس تعیین می شود.
شانسی، الله بختکی
مثال؛
امتحان کردن شانس خود؛ بخت آزمایی
Make roll of the dice شانسی و تصادفی یه کاری رو انجام دادن
پیشامد تصادفی. شانسی