roll in

/roʊlɪn//rəʊlɪn/

(به مقدار زیاد) آمدن، ظاهر شدن، گرد آمدن، در حافظه پهن کردن

جمله های نمونه

1. Reports of fresh successes roll in from all fronts of production.
[ترجمه گوگل]گزارش‌هایی از موفقیت‌های تازه از همه بخش‌های تولید به گوش می‌رسد
[ترجمه ترگمان]گزارش ها حاکی از موفقیت های تازه در تمام سطوح تولید وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The dog went for a roll in the grass.
[ترجمه امیر جباری] آن سگ برای غلتیدنِ در چمن رفت.
|
[ترجمه گوگل]سگ رفت برای غلت زدن در علف
[ترجمه ترگمان]سگ برای گردش در میان علف ها رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The kittens were enjoying a roll in the sunshine.
[ترجمه امیر جباری] بچه گربه ها از غلتیدن زیر نور آفتاب لذت میبردند.
|
[ترجمه گوگل]بچه گربه ها از غلت زدن زیر نور آفتاب لذت می بردند
[ترجمه ترگمان]بچه ها داشتند از یک چرخ در زیر نور خورشید لذت می بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Turn dough on to lightly floured surface; gently roll in flour to coat.
[ترجمه محسن] خمیر را روی یک سطح نازک آرد برگردانید و آنرا به آرامی در آرد بغلتانید تا آنرا بپوشاند.
|
[ترجمه گوگل]خمیر را روی سطح کمی آردپاشی شده برگردانید به آرامی در آرد بغلتانید تا پوشانده شود
[ترجمه ترگمان]خمیر را به سطح floured آرامی تبدیل کنید و به آرامی در آرد بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Roll in bread crumbs and grill for half an hour.
[ترجمه گوگل]خرده های نان را بغلتانید و به مدت نیم ساعت کباب کنید
[ترجمه ترگمان]برای نیم ساعت در خمیر نان و کباب پز کلیک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But when electrical storms roll in, nothing is normal.
[ترجمه گوگل]اما زمانی که طوفان های الکتریکی وارد می شوند، هیچ چیز عادی نیست
[ترجمه ترگمان]اما وقتی طوفان های الکتریکی وارد عمل می شوند، هیچ چیز عادی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I never saw anyone roll in the aisles.
[ترجمه گوگل]هرگز ندیدم کسی در راهروها غلت بزند
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت کسی رو ندیدم که تو راهرو بره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After that the plum parts began to roll in.
[ترجمه گوگل]پس از آن قطعات آلو شروع به غلتیدن کردند
[ترجمه ترگمان]بعد از آن قسمت های سرخ آلو شروع به چرخیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It would be good to roll in hot water all over.
[ترجمه گوگل]خوب است که در آب داغ بغلتانید
[ترجمه ترگمان] خیلی خوب میشه که توی آب داغ غلت بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Roll in the aisles : laugh so much that you fall out of your seat.
[ترجمه گوگل]در راهروها بچرخید: آنقدر بخندید که از صندلی خود بیفتید
[ترجمه ترگمان]در راهروها حرکت کن و آنقدر می خندی که از روی صندلی افتادی پایین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Obviously they BEYOND as synonymous with rock and roll in Hong Kong.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که آنها فراتر از راک اند رول در هنگ کنگ مترادف هستند
[ترجمه ترگمان]واضح است که آن ها به عنوان مترادف با سنگ و رول در هنگ کنگ فراتر از آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Then we take it and roll in nuts and double - drizzle with milk chocolate and Dreamy White.
[ترجمه گوگل]سپس آن را می گیریم و در آجیل میغلطانیم و با شکلات شیری و رویایی وایت می ریزیم
[ترجمه ترگمان]سپس آن را برداشتیم و in و nuts را با شیر شکلات و Dreamy سفید پر می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Install the desired proofer roll in the Phantom assembly.
[ترجمه گوگل]رول تصحیح مورد نظر را در مجموعه فانتوم نصب کنید
[ترجمه ترگمان]فهرست proofer موردنظر را در مجموعه فانتوم نصب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When do you wish to en roll in the university?
[ترجمه گوگل]چه زمانی می خواهید در دانشگاه ثبت نام کنید؟
[ترجمه ترگمان]کی می خواهی بروی در دانشگاه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. "I've made you late. " — "No that's all right. I can roll in when I feel like it. "
[ترجمه گوگل]"من تو را دیر کردم " - "نه اشکالی ندارد می توانم زمانی که دلم بخواهد وارد شوم "
[ترجمه ترگمان]\"من شما را دیر کردم\" - نه، بسیار خوب من می توانم هر وقت که این احساس را دارم، غلت بخورم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

در گردش قرار دادن چیزی مثلا پول
به جمع کردن قالی به شکل رول هم میگن
رو غلتک افتادن
Rollin
Adjective - slang :
Being high on drugs
شدیدا تحت تاثیر مصرف مواد مخدر واقع شده
نشئه
گیجِ گیج ( به خاطر مصرف بیش از حد مواد مخدر )
ظاهر شدن
به تعداد زیاد آمدن
⁦✔️⁩ظاهر شدن
[Bad Weather]
[Collocation]
thick/​dark/​storm clouds ​roll in
✔️ ( به مقدار زیاد ) آمدن
a dense/​heavy/​thick fog rolls in
Roll in :به تعداد زیادی وارد شدن
Tanks rolled in to end the siege.
ورود زیاد تانک ها محاصره را پایان داد.
( غیر رسمی ) دیر کردن - دیر رسیدن
غلتنده، غلتان

بپرس