چیزی رو با پیچوندن و غلتوندن پایین اوردن.
مثال:
I roll down my sleeves
من آستین هام رو پایین میارم.
مثال:
من آستین هام رو پایین میارم.
میشه پنجره ماشین رو پایین بدید اینجا واقعا خفه ست
- پایین کشیدن
در سراشیب قرار گرفتن , رو ب انحطاط بودن
غلت دادن به پایین
غلتاندن به سمت پایین
غلت خوردن به سمت پایین
باز کردن لبه ( چیزی ، مانند آستین پیراهن یا پای شلوار ) برای بلندتر شدن آن
غلتاندن به سمت پایین
غلت خوردن به سمت پایین
باز کردن لبه ( چیزی ، مانند آستین پیراهن یا پای شلوار ) برای بلندتر شدن آن
در ماشین به معنی پایین دادن شیشه ماشین
پایین آمدن، پایین کشیدن؛چیزی را پیچیدن مثل نان رول کردن
سرازیر شدن
پایین رو ، پایین پَر ، پایین افتان