roll around

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to come into existence or happen as part of a repeated cycle.

- by the time Christmas rolls around
[ترجمه گوگل] زمانی که کریسمس فرا می رسد
[ترجمه ترگمان] با فرا رسیدن عید میلاد مسیح،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. By the time Wednesday rolled around, I still hadn't finished.
[ترجمه گوگل]زمانی که چهارشنبه شروع شد، هنوز کارم را تمام نکرده بودم
[ترجمه ترگمان]وقتی چهارشنبه شد، هنوز حرفم تمام نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Spring rolled around again.
[ترجمه Saba] بهار دوباره فرا رسید.
|
[ترجمه گوگل]بهار دوباره چرخید
[ترجمه ترگمان]بهار دوباره به گردش درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The word kept rolling around in his mind like a marble.
[ترجمه گوگل]کلمه مثل سنگ مرمر در ذهنش می چرخید
[ترجمه ترگمان]این کلمه مدام در ذهنش مثل سنگ مرمر می چرخید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Last season they were 3-10 by the time Thanksgiving rolled around, and they never recovered.
[ترجمه گوگل]فصل گذشته آنها تا زمانی که روز شکرگزاری شروع شد، 3-10 بودند، و هرگز بهبود نیافتند
[ترجمه ترگمان]فصل گذشته آن ها ۳ تا ۱۰ سال داشتند، در حالی که روز شکرگزاری در اطراف می چرخید و هیچ وقت التیام نیافته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By the time the celebration rolled around, the media were reporting that 100, 000 people were expected to hit town.
[ترجمه گوگل]در زمان شروع جشن، رسانه ها گزارش می دادند که انتظار می رفت 100000 نفر به شهر بروند
[ترجمه ترگمان]زمانی که جشن به دور خود پیچید، رسانه ها گزارش دادند که انتظار می رود ۱۰۰،۰۰۰ نفر از مردم شهر را هدف قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As one might suspect, using dirt as a dye is far more complicated than simply rolling around in the mud.
[ترجمه گوگل]همانطور که ممکن است تصور شود، استفاده از خاک به عنوان رنگ بسیار پیچیده تر از غلتیدن در گل و لای است
[ترجمه ترگمان]همانطور که فرد ممکن است مشکوک باشد، استفاده از کثیفی به عنوان یک رنگ بسیار پیچیده تر از غلت خوردن در گل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I flipped from fury straight into hilarity and collapsed on the ground beside him, rolling around in helpless laughter too.
[ترجمه گوگل]من از عصبانیت مستقیماً به حالت خنده در آمدم و کنار او روی زمین افتادم و از خنده های بی اختیار هم غلت زدم
[ترجمه ترگمان]از خشم مستقیم به خنده افتادم و روی زمین کنار او روی زمین فرو رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But when the election rolled around last Tuesday, gays and lesbians in large numbers stood by Clinton.
[ترجمه گوگل]اما هنگامی که انتخابات سه شنبه گذشته برگزار شد، همجنس گرایان و همجنس گرایان در تعداد زیادی در کنار کلینتون ایستادند
[ترجمه ترگمان]اما هنگامی که انتخابات سه شنبه گذشته دور زد، همجنس بازان زن و مرد در تعداد زیادی توسط کلینتون قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Women like the fact that he looks like he's been rolling around in hay.
[ترجمه گوگل]زنان این واقعیت را دوست دارند که او به نظر می رسد در حال غلتیدن در یونجه است
[ترجمه ترگمان]زن ها این واقعیت را دوست دارند که انگار دارد دور و بر یونجه می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But, by the time Wednesday rolls around, you find yourself mumbling to your sneakers and craving a little gossip.
[ترجمه گوگل]اما، وقتی چهارشنبه فرا می رسد، متوجه می شوید که در حال زمزمه کردن کفش های کتانی خود هستید و هوس کمی شایعات می کنید
[ترجمه ترگمان]اما، تا روز چهارشنبه، شما خود را زیر لب به کفش های کتانی تان پیدا می کنید و به شایعات کمی نیاز دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Only this time, it was found rolling around in a dustbin.
[ترجمه گوگل]فقط این بار در حال چرخیدن در سطل زباله پیدا شد
[ترجمه ترگمان]فقط این بار در سطل آشغال غلت می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He rolls around the bed like a loose bowling ball in the trunk of the car.
[ترجمه گوگل]مثل یک توپ بولینگ شل در صندوق عقب ماشین دور تخت می غلتد
[ترجمه ترگمان]مثل یک توپ بولینگ که در صندوق عقب ماشین قرار دارد غلت می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. By the time Wednesday rolled around, Curtis had apparently forgotten his offer.
[ترجمه گوگل]زمانی که چهارشنبه شروع شد، کورتیس ظاهراً پیشنهاد خود را فراموش کرده بود
[ترجمه ترگمان]روز چهارشنبه دور تا دور زد، کورتیس به ظاهر پیشنهاد خود را فراموش کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Add potatoes and roll around to cover all surfaces with butter.
[ترجمه گوگل]سیب زمینی ها را اضافه کنید و دور آن را بغلتانید تا تمام سطوح با کره بپوشانند
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی را اضافه کنید و به اطراف بروید تا تمام سطوح را با کره بپوشانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

۱ - غلت خوردن، غلتیدن، قل خوردن to rotate
Kids were rolling arond on the grass
۲ - سبک سنگین کردن مسئله ای/ تصمیمی
To consider something thoroughly and carefully
Roll around all the options before taking any decision
۲ - فرا رسیدن، رسیدن، to arrive
To occur again
قِل خوردن
فرا رسیدن ( واقعه ) (
فرا رسیدن، رخ دادن، اتفاق افتادن

بپرس