1. He roguishly intended to keep the money.
[ترجمه گوگل]او با وقاحت قصد داشت پول را نگه دارد
[ترجمه ترگمان]اون طعنه می زد که پول رو نگه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون طعنه می زد که پول رو نگه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Roguishly you raised your eyes with a tender look.
[ترجمه گوگل]با وقاحت چشماتو با نگاهی لطیف بالا آوردی
[ترجمه ترگمان]چشمات را با یک نگاه لطیف بلند کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چشمات را با یک نگاه لطیف بلند کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He winked at her roguishly.
[ترجمه گوگل]با وقاحت به او چشمکی زد
[ترجمه ترگمان]به او چشمکی زد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به او چشمکی زد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. May I say a word to your telephone, missy? he asked roguishly.
[ترجمه گوگل]میتونم یه کلمه به تلفنت بگم خانم؟ با وقاحت پرسید
[ترجمه ترگمان]می توانم یک کلمه به تلفن شما بگویم، خانم کوچولو؟ و از roguishly پرسید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]می توانم یک کلمه به تلفن شما بگویم، خانم کوچولو؟ و از roguishly پرسید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He must have been a bachelor all his life, or he would not have laughed so roguishly.
[ترجمه گوگل]او باید تمام عمرش مجرد بوده باشد وگرنه اینقدر گستاخانه نمی خندید
[ترجمه ترگمان]باید تمام عمرش مجرد بوده باشد، وگرنه خیلی هم مسخره به نظر نمی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باید تمام عمرش مجرد بوده باشد، وگرنه خیلی هم مسخره به نظر نمی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید