roguery

/ˈroʊɡəri//ˈrəʊɡəri/

معنی: رندی، بد ذاتی
معانی دیگر: رذالت، فرومایگی، ناکسی، بی شرفی، شیطنت، ذغلی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: rogueries
(1) تعریف: the conduct or an act of a rogue.

(2) تعریف: good-natured mischief.
مشابه: mischief

جمله های نمونه

1. North Korea and Iran, past partners in missile roguery, seem bent on testing the world's anti-nuclear rules to destruction.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد کره شمالی و ایران، شرکای قبلی در جنگ موشکی، برای آزمایش قوانین ضد هسته ای جهان تا نابودی تلاش کرده اند
[ترجمه ترگمان]کره شمالی و ایران، که از شرکای پیشین این موشک هستند، به نظر می رسد که قصد دارند تا قوانین ضد هسته ای جهان را از بین ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The little wretches were all bedraggledfrom some roguery.
[ترجمه گوگل]بدبخت‌های کوچک همه از ظلم و ستم گریخته بودند
[ترجمه ترگمان]این wretches کوچک همه some و roguery بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He had seen no jest in ambiguities and roguery, as the Casterbridges tosspots had done.
[ترجمه گوگل]او هیچ شوخی در ابهامات و سرکشی ندیده بود، همانطور که پرتاب کنندگان کستربریج انجام داده بودند
[ترجمه ترگمان]در ambiguities و roguery هیچ شوخی و roguery ندیده بود، همان طور که tosspots Casterbridges انجام داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tommy Jones amidst all his roguery, and really loved Blifil.
[ترجمه گوگل]تامی جونز در میان تمام جنایت هایش و واقعاً Blifil را دوست داشت
[ترجمه ترگمان]تامی جونز در میان همه roguery و واقعا عاشق بلای فیل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is roguery afoot.
[ترجمه گوگل]سرکشی در راه است
[ترجمه ترگمان]roguery در کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To make one half the world fools and the other half hypocrites; to support roguery and error all over the earth.
[ترجمه گوگل]نیمی از جهان را احمق و نیمی دیگر را منافق ساختن برای حمایت از سرکشی و خطا در سراسر زمین
[ترجمه ترگمان]برای ساختن نیمی از این احمق ها و سایر hypocrites؛ برای حمایت از roguery و خطا روی زمین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is an honest fellow, and will be faithful to any roguery that is trusted to him.
[ترجمه گوگل]او فردی صادق است و به هر ظلمی که به او اعتماد شود وفادار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]او آدم درستکاری است و به هر roguery که به او اعتماد دارد وفادار خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To make one hingf the world fools a veryd the other hingf hypocrites; to support roguery a veryd error in your earth.
[ترجمه گوگل]برای اینکه یک hingf دنیا را احمق کند و دیگری را منافق کند برای حمایت از سرکشی یک خطای بسیار سخت در زمین شما
[ترجمه ترگمان]برای آنکه آدمی را احمق جلوه دهد، از آن همه ریا و roguery که در زمین شما اشتباه می کند، احمق جلوه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But it is not good to teach them to admire rogues by concealing their roguery.
[ترجمه گوگل]اما خوب نیست که به آنها بیاموزیم که سرکش ها را با پنهان کردن سرکشی هایشان تحسین کنند
[ترجمه ترگمان]اما خوب نیست که بتوان آن ها را با پنهان کردن rogues تعلیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Thus can Diana reveal herself to Actaeon and enjoy the roguery of that revelation, opening herself to her chastity's shame.
[ترجمه گوگل]بنابراین دایانا می تواند خود را به Actaeon نشان دهد و از شرارت آن مکاشفه لذت ببرد و خود را به شرم عفت خود باز کند
[ترجمه ترگمان]از این رو، دیانا می تواند خود را به Actaeon نشان دهد و از حیله گری این کشف لذت ببرد، و خود را در برابر شرم her باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رندی (اسم)
roguery

بد ذاتی (اسم)
villainy, roguery

انگلیسی به انگلیسی

• rascality, villainy, behavior of a scoundrel, . dishonesty; mischievousness, naughtiness
roguery is dishonest or immoral behaviour; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

بپرس