اسم ( noun )
• (1) تعریف: one who is dishonest or malicious; scoundrel.
• مترادف: blackguard, cheat, cur, fraud, knave, miscreant, rascal, scapegrace, scoundrel, swindler, villain
• مشابه: wretch
• مترادف: blackguard, cheat, cur, fraud, knave, miscreant, rascal, scapegrace, scoundrel, swindler, villain
• مشابه: wretch
- That rogue would cheat even his best friend.
[ترجمه ب گنج جو] بهش اعتماد نکن ، اون کلاش به بهترین رفیقش نارو می زنه.|
[ترجمه sara] این پست فطرت حتی می تونه سر بهترین دوستش هم کلاه بزاره.|
[ترجمه بهنام] این پست فطرت حتی سر بهترین دوستش کلاه می گذارد.|
[ترجمه گوگل] آن سرکش حتی بهترین دوستش را هم فریب می داد[ترجمه ترگمان] این روگ حتی بهترین دوستش رو فریب می ده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her fianc� turned out to be a rogue who cared only for her money.
[ترجمه بهنام] نامزد او فردی فرومایه از اب درامد که تنها به پولش اهمیت می داد.|
[ترجمه گوگل] معلوم شد که نامزد او یک سرکش است که فقط به پول او اهمیت می دهد[ترجمه ترگمان] نامزدش به یک یاغی تبدیل شد که فقط به پول او اهمیت می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: one who is mischievous or naughty; scamp or prankster.
• مترادف: prankster, rascal, scamp, trickster
• مشابه: devil
• مترادف: prankster, rascal, scamp, trickster
• مشابه: devil
- He loved being a rogue, always playing tricks on people.
[ترجمه بهنام] عاشق کلاهبرداری بود، همیشه سر دیگران کلاه می گذاشت.|
[ترجمه گوگل] او عاشق این بود که سرکش باشد و همیشه با مردم حقه بازی کند[ترجمه ترگمان] اون دوست داشت یه روگ باشه، همیشه با مردم بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a vicious animal that has been isolated from the herd, esp. a solitary elephant of that disposition.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: rogues, roguing, rogued
حالات: rogues, roguing, rogued
• : تعریف: to live or behave like a rogue.
• مشابه: cheat, lie, steal, swindle
• مشابه: cheat, lie, steal, swindle
فعل گذرا ( transitive verb )
• (1) تعریف: to cheat or defraud.
• مترادف: cheat, dupe, fool, hoax, swindle, trick
• مشابه: con, defraud, fleece, gull, gyp, rook
• مترادف: cheat, dupe, fool, hoax, swindle, trick
• مشابه: con, defraud, fleece, gull, gyp, rook
• (2) تعریف: to uproot or destroy (undesirable plant specimens).
• مشابه: clear, uproot
• مشابه: clear, uproot