rodent

/ˈroʊdnt//ˈrəʊdnt/

معنی: جانور جونده
معانی دیگر: (جانور شناسی)، جونده، خایشگر (جانداران راسته ی rodentia مانند موش و بیدستر)، جانور جونده مثل موش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of various related four-footed mammals, such as mice, rabbits, and woodchucks, characterized by large, sharp front teeth used for gnawing and nibbling.
صفت ( adjective )
مشتقات: rodentlike (adj.)
(1) تعریف: of, pertaining to, or characteristic of rodents.

(2) تعریف: gnawing or biting.

- rodent teeth
[ترجمه گوگل] دندان جوندگان
[ترجمه ترگمان] teeth جونده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the rodent kind
گونه ی جوندگان

2. The rodent burrowed its way into the sand.
[ترجمه گوگل]جونده راه خود را در ماسه فرو کرد
[ترجمه ترگمان]جانور جونده، راهش را باز کرد و به ماسه فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Researchers observed one bird impale a rodent on a cactus.
[ترجمه گوگل]محققان مشاهده کردند که یک پرنده جونده ای را روی کاکتوس میخکوب کرد
[ترجمه ترگمان]محققین مشاهده کردند که یک پرنده، موش را به روی یک کاکتوس باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When there is a full moon, this nocturnal rodent is careful to stay in its burrow.
[ترجمه گوگل]هنگامی که ماه کامل وجود دارد، این جونده شبگرد مراقب است که در لانه خود بماند
[ترجمه ترگمان]وقتی ماه کامل باشد، این موش شبانه مراقب است که در پناه گاه خود بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The muskrat is a swamp-dwelling rodent something like a large water vole.
[ترجمه گوگل]مشک جونده ای است که در باتلاق زندگی می کند و چیزی شبیه به یک آبریز بزرگ است
[ترجمه ترگمان]موش آبی یک جونده شبیه مرداب است که شبیه آب water است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The latter is a large rodent that has the run of the island.
[ترجمه گوگل]دومی یک جونده بزرگ است که جریان جزیره را دارد
[ترجمه ترگمان]دومی یک موش بزرگ است که در حال گریز از جزیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Deer mandible chewed by small rodents showing the elongated and parallel sided double grooves characteristic of rodent gnawing.
[ترجمه گوگل]فک پایین آهو جویده شده توسط جوندگان کوچک که شیارهای دو طرفه دراز و موازی مشخصه جویدن جوندگان را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]فک گوزن از جوندگان کوچک جویده شده و به طور موازی خطوط دو جداره را نشان می دهد که در حال gnawing موش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Even though a large number of rodenticide with continuing bating had it be treated with, it should keep the low level of rodent density not longer than 1 or 2 months.
[ترجمه گوگل]حتی اگر تعداد زیادی جونده کش با استفاده مداوم از آنها درمان شود، تراکم جوندگان نباید بیش از 1 یا 2 ماه باشد
[ترجمه ترگمان]اگر چه تعداد زیادی از rodenticide ها با ادامه bating باید با آن برخورد شود، باید سطح پایین چگالی موش را کم تر از ۱ یا ۲ ماه حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The constitution of the rodent species was miscellaneous, Rattus norvegicus was the dominant in house, but the dominant in field was Apodemus agrarius.
[ترجمه گوگل]ساختار گونه جوندگان متفرقه بود، Rattus norvegicus در خانه غالب بود، اما غالب در مزرعه Apodemus agrarius بود
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی این گونه موش ها به صورت متفرقه به شمار می رفت، اما میدان غالب در میدان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Anti - rodent and anti - mosquito campaigns were mounted throughout Hong Kong during the year.
[ترجمه گوگل]کمپین های ضد جوندگان و ضد پشه در سراسر هنگ کنگ در طول سال برپا شد
[ترجمه ترگمان]برنامه های ضد پشه و ضد پشه در طول سال در سراسر هنگ کنگ نصب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The fearless rodent proved he was no scaredy-cat as he astonishingly squared up to his large opponent and refused to budge – giving a new slant to the game of cat and mouse.
[ترجمه گوگل]جونده نترس ثابت کرد که گربه ترسناکی نیست زیرا به طرز شگفت انگیزی در مقابل حریف بزرگ خود قرار گرفت و از تکان خوردن امتناع کرد - به بازی موش و گربه شیب جدیدی داد
[ترجمه ترگمان]موش fearless نشان داد که او هیچ گربه ای ندارد و به طور شگفت انگیز به طرف حریف بزرگش می رود و از تکان دادن فاصله جدید به بازی موش و گربه خودداری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For example, we have shown that, in rodent models, maternal high-fat feeding during the prenatal and lactational period blunts stress responsiveness in neonatal pups.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ما نشان داده‌ایم که در مدل‌های جوندگان، تغذیه پرچرب مادر در دوران بارداری و شیردهی پاسخ‌دهی به استرس را در توله‌های نوزاد کاهش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، ما نشان داده ایم که در مدل های موش، تغذیه با چربی بالای مادر در طول دوره قبل از تولد و دوره بارداری و واکنش استرس در نوزادان نوزاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They are key points in rodent pest control. The methods of rodent pest control include agricultural control, chemical control, physical control and immuno-contraception.
[ترجمه گوگل]آنها نکات کلیدی در کنترل آفات جوندگان هستند روش های کنترل آفات جوندگان شامل مبارزه کشاورزی، کنترل شیمیایی، کنترل فیزیکی و پیشگیری از بارداری ایمنی می باشد
[ترجمه ترگمان]آن ها نکات کلیدی در کنترل آفت موش هستند روش های کنترل آفت موش شامل کنترل کشاورزی، کنترل شیمیایی، کنترل فیزیکی و روش های جلوگیری از بارداری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The age of the robotic rodent is upon us.
[ترجمه گوگل]عصر جوندگان رباتیک در راه است
[ترجمه ترگمان]سن ربات ها به ما بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She worried away at her husband like a small and angry rat tackling an even smaller rodent.
[ترجمه گوگل]او مانند یک موش کوچک و عصبانی که با یک جونده کوچکتر برخورد می کند نگران شوهرش بود
[ترجمه ترگمان]او مثل یک موش کوچک و عصبانی که حتی موش کوچک تر را شکار می کرد، نگران شوهرش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جانور جونده (اسم)
rodent

انگلیسی به انگلیسی

• order of gnawing or nibbling mammals
a rodent is a small mammal with sharp front teeth. rats, mice, and squirrels are rodents.

پیشنهاد کاربران

Rodent is a noun that refers to small mammals characterized by continuously growing incisors. It is often used to describe animals such as mice, rats, squirrels, and beavers.
جَوَندگان / پستانداران کوچکی که مشخصه آنها رشد مداوم دندان های ثنایا است.
...
[مشاهده متن کامل]

اغلب برای توصیف حیواناتی مانند موش، موش صحرایی، سنجاب و سگ های آبی استفاده می شود.
مثال؛
The homeowner discovered a rodent infestation in the attic.
A biologist might say, “Rodents play a crucial role in ecosystems as seed dispersers. ”
In a discussion about pest control, someone might mention, “Rodents can cause significant damage to property if left unchecked. ”

Any of various small mammals with sharp front teeth like rat یا همون جوندگان
any of various small mammals with large, sharp front teeth, such as mice and rats
جوندگان مجهز دندان
oxford dictionary
این نیست حتما باید جونده باشه یا دندون داشته باشه مثلا یک حشره که Bitten میگیره یا نیش فرو می کنه میشه rodent
مثل rodent flea
جونده ( مانند موش و . . . )

بپرس