rode

/roʊd//rəʊd/

زمان گذشته و اسم مفعول قدیمی فعل: ride، (کشتی های کوچک) طناب لنگر، گذشته edir

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past tense of ride.

جمله های نمونه

1. abbas rode a dapple horse
عباس سوار بر یک اسب ابلق بود.

2. abbas rode manoochehr in front of his bicycle
عباس منوچهر را جلو دوچرخه اش سوار کرد.

3. he rode a bicycle to school every day
هر روز با دوچرخه به مدرسه می رفت.

4. he rode his son on his back
پسرش را بر کول خود سوار کرد.

5. she rode in state to her coronation
با تشریفات کامل به محل تاجگذاری خود رفت.

6. the moon rode in the night sky
ماه در آسمان شب در حرکت بود.

7. the president's escorts rode big motorcycles
نگهبانان رئیس جمهور سوار موتور سیکلت های بزرگی بودند.

8. he mounted his bicycle and rode down the hill
سوار دوچرخه اش شد و از سرازیری پایین رفت.

9. She mounted her horse and rode off.
[ترجمه گوگل]سوار اسبش شد و رفت
[ترجمه ترگمان]سوار اسبش شد و به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They rode along narrow country lanes.
[ترجمه گوگل]آنها در مسیرهای باریک روستایی سوار شدند
[ترجمه ترگمان]از کوره راه باریک و باریک به راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The huntsmen rode fast, chasing after the fox.
[ترجمه گوگل]شکارچیان به سرعت سوار شدند و روباه را تعقیب کردند
[ترجمه ترگمان]شکارچیان به سرعت حرکت می کردند و دنبال روباه می دویدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A little boy rode by on a tricycle.
[ترجمه گوگل]پسر بچه ای سوار بر سه چرخه رد شد
[ترجمه ترگمان]یه پسر کوچولو با یه سه چرخه سواری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A knight rode on his richly caparisoned steed.
[ترجمه گوگل]شوالیه ای سوار بر اسب غنای خود سوار شد
[ترجمه ترگمان]شوالیه سوار بر اسب richly خود سوار بر اسب می تاخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She rode pillion on her son's motor bike.
[ترجمه گوگل]او سوار بر موتور سیکلت پسرش شد
[ترجمه ترگمان]او با موتور موتورش سوار بر اسب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She got on her bike and rode quickly to school.
[ترجمه گوگل]سوار دوچرخه شد و سریع به سمت مدرسه رفت
[ترجمه ترگمان]سوار دوچرخه شد و به سرعت به مدرسه رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• travel on or in; be carried or transported by; cause to travel; depend upon, be contingent upon (informal); continue without interference (informal); move out of position, shift
rode is the past tense of ride.

پیشنهاد کاربران

گذشته ride به معنی ماشین راندن. سوار. کاری با اسب
عامینه معنی سواری دادن دختر در رابطه. جنسی هم میشه
جماع/ رابطه جنسی
have sexual intercourse with
گذشته فعل ride به معنای راندن میباشد
ممنونتون میشم اگه رو اسمم کلیک کرده و نوشته هام رو دنبال کنید
همون miss . ronny
لایک هم یادتون نره
باتشکر از عوامل
سوار شدن
گذشته فعل Ride راندن سوار کاری

بپرس