rocked


معنی: مبهوت

جمله های نمونه

1. the boat rocked on the rough sea
قایق در آب متلاطم پس و پیش می رفت.

2. the explosion rocked the house
انفجار خانه را تکان داد.

3. the hand that rocked the cradle kicked the bucket
دستی که گهواره را تکان می داد (یعنی مادرم) لگد زد به سطل (یعنی مرد)

4. the news of his death rocked
خبر مرگ او ملت را تکان داد.

مترادف ها

مبهوت (صفت)
confounded, aghast, staggered, rocked, astonished, surprised, flabbergasted, dumb-struck

انگلیسی به انگلیسی

• shocked, shaken; tossed, hurled, thrown

پیشنهاد کاربران

درنوردیده شده
دچار عصیان شده
مورد هجوم و دستبرد واقع شده
پایمال و بی حفاظ شده
a slang way of saying “you did an amazing job” or “you
performed very well”.
☝🏿
'You rocked'
تکان دادن
We rocked that house
ما اونجا رو به لرزه دراوردیم
معنی راکد

جادو کردند ( اشاره به سوم شخص جمع )

بپرس