🔹 معادل فارسی:
• حال کردن با چیزی / کسی
• طرفدار بودن / حمایت کردن
• ارتباط برقرار کردن / با چیزی یا کسی کنار اومدن
• با چیزی یا کسی حال کردن از نظر سبک، حس، یا vibe
🔹 تعریف ها و کاربردها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ( موسیقی / فرهنگ عامه ) :
برای بیان اینکه کسی از یک آهنگ، سبک، یا هنرمند خوشش میاد و باهاش ارتباط برقرار می کنه
مثال:
I really rock with this new Drake album.
واقعاً با آلبوم جدید درِیک حال می کنم.
2. ( روابط اجتماعی ) :
برای گفتن اینکه با کسی صمیمی هستی یا ازش خوشت میاد
مثال:
I rock with her—she’s real.
من باهاش حال می کنم، آدم واقعیه.
3. ( سبک زندگی / انتخاب ها ) :
برای بیان اینکه با یه سبک یا انتخاب خاص موافقی یا ازش خوشت میاد
مثال:
I don’t rock with that kind of vibe.
با اون سبک حال نمی کنم.
🔹 مترادف ها ( عامیانه ) :
• vibe with
• mess with
• be down with
• be into
• kick it with
• حال کردن با چیزی / کسی
• طرفدار بودن / حمایت کردن
• ارتباط برقرار کردن / با چیزی یا کسی کنار اومدن
• با چیزی یا کسی حال کردن از نظر سبک، حس، یا vibe
🔹 تعریف ها و کاربردها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ( موسیقی / فرهنگ عامه ) :
برای بیان اینکه کسی از یک آهنگ، سبک، یا هنرمند خوشش میاد و باهاش ارتباط برقرار می کنه
مثال:
واقعاً با آلبوم جدید درِیک حال می کنم.
2. ( روابط اجتماعی ) :
برای گفتن اینکه با کسی صمیمی هستی یا ازش خوشت میاد
مثال:
من باهاش حال می کنم، آدم واقعیه.
3. ( سبک زندگی / انتخاب ها ) :
برای بیان اینکه با یه سبک یا انتخاب خاص موافقی یا ازش خوشت میاد
مثال:
با اون سبک حال نمی کنم.
🔹 مترادف ها ( عامیانه ) :