rock around

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
پرسه زدن / بی هدف گشتن / ول گشتن / این طرف و آن طرف رفتن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( حرکتی – بی هدف ) :**
وقتی کسی بدون مقصد مشخص، در اطراف می گردد یا پرسه می زند.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: *We spent the afternoon just rocking around the city. *
بعدازظهر را فقط بی هدف در شهر پرسه زدیم.
2. ** ( محاوره ای – کاوش/گشت وگذار ) :**
اشاره به گشتن یا کاوش کردن محیط بدون برنامه ی دقیق.
مثال: *He likes to rock around new neighborhoods on weekends. *
دوست دارد آخر هفته ها در محله های جدید پرسه بزند.
3. ** ( استعاری – سبک زندگی ) :**
گاهی برای توصیف فردی که آزادانه و بدون محدودیت در زندگی حرکت می کند.
مثال: *She’s always rocking around, never tied down to one place. *
همیشه در حال پرسه زدن است، هیچ وقت به یک جا محدود نمی شود.
- - -
🔸 مترادف ها:
wander – roam – drift – meander – stroll – hang around
- - -
🔸 ریشه شناسی:
در اصل *rock around* با موسیقی راک اندرول و ترانه ی **“Rock Around the Clock”** شناخته شد، اما در کاربرد محاوره ای گاهی معنای �چرخیدن/پرسه زدن� پیدا کرده است. این تغییر معنایی از بار موسیقایی به بار حرکتی و اجتماعی، نمونه ای از تحول اصطلاحات در فرهنگ عامه است.

🔸 معادل فارسی:
رقصیدن / خوش گذرانی کردن / با موسیقی تکان خوردن
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( موسیقایی – رقص/پایکوبی ) :**
وقتی کسی با موسیقی ( به ویژه راک اندرول ) می رقصد یا خوش گذرانی می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: *Let’s rock around the clock tonight. *
امشب تا صبح برقصیم و خوش بگذرونیم.
2. ** ( محاوره ای – خوش گذرانی ) :**
اشاره به وقت گذرانی پرانرژی و شاد با موسیقی یا جمع دوستان.
مثال: *They rocked around at the party all night. *
تمام شب در مهمانی خوش گذروندند و رقصیدند.
3. ** ( ادبی – استعاری ) :**
گاهی برای بیان حرکت پرانرژی یا آزادانه در محیط.
مثال: *Kids were rocking around the playground. *
بچه ها پرانرژی در زمین بازی می چرخیدند.
- - -
🔸 مترادف ها:
dance – party – groove – swing – boogie – celebrate