robustness


معنی: خوشفکری
معانی دیگر: تنومندی، ستبری، نیرومندی، قوت

جمله های نمونه

1. However robustness is not as great a factor on the desktop as on the server.
[ترجمه گوگل]با این حال، استحکام در دسکتاپ به اندازه سرور عامل مهمی نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، استحکام به عنوان یک عامل بزرگ روی رومیزی به عنوان سرور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Considering its robustness and the all-round windshield, weight is kept low and it packs neatly away into the small bag supplied.
[ترجمه گوگل]با توجه به استحکام و شیشه جلوی همه جانبه آن، وزن کم نگه داشته می شود و به خوبی در کیف کوچک عرضه شده قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن استحکام آن و شیشه جلو، وزن کم نگه داشته می شود و در کیف کوچک بسته بندی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. BP neural network has the robustness, associated memory and nonlinear mapping, this paper embodies ingathering of samples, confirmation of framework and training of network.
[ترجمه گوگل]شبکه عصبی BP دارای استحکام، حافظه مرتبط و نگاشت غیرخطی است، این مقاله گردآوری نمونه‌ها، تایید چارچوب و آموزش شبکه را نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]شبکه عصبی BP قوی، حافظه مربوطه و نقشه برداری غیرخطی را دارد، این مقاله ترکیبی از نمونه هایی از نمونه ها، تایید چارچوب و آموزش شبکه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. PID controller design method based on probabilistic robustness was presented for thermal process with varied parameters.
[ترجمه گوگل]روش طراحی کنترل کننده PID بر اساس استحکام احتمالی برای فرآیند حرارتی با پارامترهای متنوع ارائه شد
[ترجمه ترگمان]روش طراحی کنترلر PID مبتنی بر مقاومت احتمالی، برای فرآیند حرارتی با پارامترهای مختلف ارایه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This paper analyzes the robustness of interferential factor to speaker and studies how to increase the adaptive ability of system.
[ترجمه گوگل]این مقاله استحکام عامل تداخلی را برای بلندگو تحلیل می‌کند و چگونگی افزایش توانایی تطبیقی ​​سیستم را بررسی می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله به تحلیل نیرومندی عامل interferential به گویشور و مطالعه این که چگونه قابلیت انطباقی سیستم را افزایش دهد، تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thirdly, the accessibility, approachability, invariability and robustness of quasi-sliding mode are discussed.
[ترجمه گوگل]ثالثاً، دسترسی، قابلیت دسترسی، تغییر ناپذیری و استحکام حالت شبه لغزشی مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]سوم، قابلیت دسترسی، approachability، invariability و نیرومندی حالت نیمه کشویی مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Moreover we analyze its robustness when exhaustive search and subtraction attack are inflicted on the watermarked content.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، هنگامی که جستجوی جامع و حمله تفریق بر محتوای واترمارک شده اعمال می‌شود، استحکام آن را تحلیل می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این ما مقاومت خود را هنگامی تجزیه و تحلیل می کنیم که حملات جستجوی دقیق و کاهش به محتوای watermarked تحمیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The new regulators guarantee robustness with cycle-by-cycle current limit, short-circuit protection and thermal shut-down.
[ترجمه گوگل]رگولاتورهای جدید با محدودیت جریان چرخه به چرخه، حفاظت در برابر اتصال کوتاه و خاموش شدن حرارتی، استحکام را تضمین می کنند
[ترجمه ترگمان]تنظیم کنندگان جدید مقاومت با محدودیت جریان دور از چرخه، حفاظت از مدار کوتاه و کاهش حرارتی را تضمین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The problem of odorous water was solved fairly simply, but it also demonstrated the basic simplicity and robustness of the system.
[ترجمه گوگل]مشکل آب بدبو به سادگی حل شد، اما سادگی و استحکام اولیه سیستم را نیز نشان داد
[ترجمه ترگمان]مساله آب معطر به طور نسبتا ساده حل شد، اما سادگی و استحکام اساسی سیستم را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A time minimum robust time delay filter of flexible system is proposed in this paper to improve the robustness of traditional time optimal control.
[ترجمه گوگل]یک فیلتر تاخیر زمانی قوی حداقل زمانی سیستم انعطاف پذیر در این مقاله برای بهبود استحکام کنترل بهینه زمان سنتی پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، حداقل یک فیلتر تاخیر زمان قوی برای سیستم انعطاف پذیر، در این مقاله پیشنهاد شده است تا قدرت کنترل بهینه زمان سنتی را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Compared to C/S technique, the distributed search mechanism of P2P has many advantages such as better retractility, stronger robustness, higher efficiency of using resource, less investment and so on.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با تکنیک C/S، مکانیسم جستجوی توزیع‌شده P2P دارای مزایای زیادی از جمله قابلیت جمع‌پذیری بهتر، استحکام قوی‌تر، راندمان بالاتر استفاده از منابع، سرمایه‌گذاری کمتر و غیره است
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با تکنیک C \/ S، مکانیزم جستجو توزیعی در P۲P مزایای بسیاری دارد مثل retractility بهتر، استحکام قوی تر، کارایی بالاتر استفاده از منابع، سرمایه گذاری کم تر و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The method provides simple algorithm, clear physics conception to study robustness of the system and to find two original approaches to defining the maximal duty ratio limitation.
[ترجمه گوگل]این روش الگوریتم ساده، مفهوم فیزیک روشن را برای مطالعه استحکام سیستم و یافتن دو رویکرد اصلی برای تعریف محدودیت نسبت حداکثر وظیفه ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این روش یک الگوریتم ساده، یک مفهوم فیزیکی روشن برای مطالعه نیرومندی سیستم و یافتن دو رویکرد اصلی برای تعریف حداکثر محدودیت نسبت عوارض را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The experiment and simulation indicates that the controller is qualified with excellent robustness and satisfactory control effect.
[ترجمه گوگل]آزمایش و شبیه سازی نشان می دهد که کنترل کننده دارای استحکام عالی و اثر کنترل رضایت بخش است
[ترجمه ترگمان]آزمایش و شبیه سازی نشان می دهد که کنترل کننده با مقاومت بسیار خوب و تاثیر کنترل رضایت بخشی به دست آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Secondly, analyzed and implement a spatial domain LSB algorithm, although this algorithm' robustness is not good, but it is important in the secret communication.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، یک الگوریتم LSB دامنه فضایی را تحلیل و پیاده سازی کرد، اگرچه استحکام این الگوریتم خوب نیست، اما در ارتباطات مخفی مهم است
[ترجمه ترگمان]دوم، الگوریتم LSB دامنه فضایی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده، اگر چه این الگوریتم مقاومت خوبی نیست، اما در ارتباط سری مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوشفکری (اسم)
reason, sanity, soundness, robustness

تخصصی

[کامپیوتر] نیرومندی
[برق و الکترونیک] مقاوم بودن
[نساجی] توانایی
[آمار] استواری

انگلیسی به انگلیسی

• strength, power; stoutness, soundness

پیشنهاد کاربران

فرهنگ هزاره
خوش بنیگی
توان، قوت، قدرت
تداوم
اعتبار
robustness ( آمار )
واژه مصوب: استواری
تعریف: [آمار] عدم حساسیت نسبی یک روش آماری به نقض فرض های معینی که این روش به آنها وابسته است|||[زیست شناسی - ژن شناسی و زیست فنّاوری]‏ پایداری سامانة زیستی در برابر جهش ها و نوسانات محیطی
نیرومندی، استحکام، قدرتمندی، استواری
robustness ( noun ) = {سلامتی، نشاط، تندرستی ( در مورد ویژگی یا وضعیت سلامتی ) }، {سرزندگی، خوش بنیگی، پر شوری ( در رابطه با داشتن انرژی یا فعالیت فراوان ) }، {ورزیدگی، نیرومندی، ستبری، پرواری ( در مورد قدرت به ویژه قدرت عضلانی ) }، {مردانگی، جوانمردی ( در رابطه با درجه یا خصلت مردانگی ) }، {قباحت، زشتی، ابتذال، بی آلایشی، خاکی، سادگی ( در مورد دنیوی بودن ) }، {خوشبختی، سلامتی، رفاه، مزیت، منفعت ( در رابطه با فایده یا مزیت چیزی )
...
[مشاهده متن کامل]

معانی دیگر >>>>> استحکام، استواری ( در مهندسی صنایع )

پایایی
پابرجایی
استواری
قدرت
سرسخت
the overall robustness of national and international financial systems
در فیلوژنی استحکام
مقاومت
پایداری
قابلیت اطمینان - قابل اطمینان بودن
قوام
استواری، استحکام
تقویت
سخت جانی
استحکام
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس