اسم ( noun )
مشتقات: robotic (adj.), robotlike (adj.)
مشتقات: robotic (adj.), robotlike (adj.)
• (1) تعریف: a mechanical device, esp. one controlled electronically, that can perform physical tasks of a human being, often used in industrial assembly or the like.
• مشابه: automaton
• مشابه: automaton
- Robots are often used in factories to accomplish extremely repetitive tasks.
[ترجمه گوگل] ربات ها اغلب در کارخانه ها برای انجام کارهای بسیار تکراری استفاده می شوند
[ترجمه ترگمان] ربات ها اغلب در کارخانه ها برای انجام کاره ای بی نهایت تکراری استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ربات ها اغلب در کارخانه ها برای انجام کاره ای بی نهایت تکراری استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Some people fear that robots will replace humans in too many jobs.
[ترجمه گوگل] برخی از مردم می ترسند که ربات ها در بسیاری از مشاغل جایگزین انسان شوند
[ترجمه ترگمان] برخی از مردم می ترسند که ربات ها در بسیاری از مشاغل جایگزین انسان ها شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] برخی از مردم می ترسند که ربات ها در بسیاری از مشاغل جایگزین انسان ها شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a person who moves or acts mechanically, without thought or feeling.
• مشابه: automaton, machine
• مشابه: automaton, machine
- I think I've lost all creativity at work and simply become a robot.
[ترجمه گوگل] فکر می کنم تمام خلاقیت خود را در کار از دست داده ام و به سادگی تبدیل به یک ربات شده ام
[ترجمه ترگمان] من فکر می کنم که تمام خلاقیت را در کار از دست داده ام و به سادگی یک روبات شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من فکر می کنم که تمام خلاقیت را در کار از دست داده ام و به سادگی یک روبات شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید