robot

/ˈroʊbɑːt//ˈrəʊbɒt/

معنی: دستگاه خودکار، ادم مکانیکی، ادمک، ادممصنوعی، ادم ماشینی
معانی دیگر: آدمی که بی فکر و از روی عادت کار می کند، روبات وار، آدم ماشین وار، آدم واره، آدمک، روبوت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: robotic (adj.), robotlike (adj.)
(1) تعریف: a mechanical device, esp. one controlled electronically, that can perform physical tasks of a human being, often used in industrial assembly or the like.
مشابه: automaton

- Robots are often used in factories to accomplish extremely repetitive tasks.
[ترجمه گوگل] ربات ها اغلب در کارخانه ها برای انجام کارهای بسیار تکراری استفاده می شوند
[ترجمه ترگمان] ربات ها اغلب در کارخانه ها برای انجام کاره ای بی نهایت تکراری استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Some people fear that robots will replace humans in too many jobs.
[ترجمه گوگل] برخی از مردم می ترسند که ربات ها در بسیاری از مشاغل جایگزین انسان شوند
[ترجمه ترگمان] برخی از مردم می ترسند که ربات ها در بسیاری از مشاغل جایگزین انسان ها شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a person who moves or acts mechanically, without thought or feeling.
مشابه: automaton, machine

- I think I've lost all creativity at work and simply become a robot.
[ترجمه گوگل] فکر می کنم تمام خلاقیت خود را در کار از دست داده ام و به سادگی تبدیل به یک ربات شده ام
[ترجمه ترگمان] من فکر می کنم که تمام خلاقیت را در کار از دست داده ام و به سادگی یک روبات شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the jerky movements of a robot
حرکات تکانه دار آدمک ماشینی

2. they are trying to make a new, far-out kind of robot for space travel
آنان سعی می کنند نوعی آدمک تازه و پیشرفته برای مسافرت های فضایی بسازند.

3. The robot has a big and rounded head.
[ترجمه گوگل]این ربات دارای سر بزرگ و گرد است
[ترجمه ترگمان]این ربات یک سر بزرگ و گرد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They built a robot capable of understanding spoken commands.
[ترجمه گوگل]آنها روباتی ساختند که قادر به درک دستورات گفتاری است
[ترجمه ترگمان]آن ها یک روبات ساختند که قادر به درک دستورها گفتاری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The robot is a marvel of modern engineering.
[ترجمه گوگل]این ربات یکی از شگفتی های مهندسی مدرن است
[ترجمه ترگمان]این ربات یک اعجاز مهندسی مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The invention of the industrial robot is credited to the company.
[ترجمه گوگل]اختراع ربات صنعتی به شرکت اعتبار داده شده است
[ترجمه ترگمان]اختراع روبات صنعتی به این شرکت اعتبار داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The toy robot moved forward with quick jerky steps.
[ترجمه گوگل]ربات اسباب‌بازی با گام‌های سریع به جلو حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]ربات اسباب بازی با گام های سریع به جلو حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The robot was humanoid in appearance.
[ترجمه گوگل]این ربات از نظر ظاهری انسان نما بود
[ترجمه ترگمان]این ربات در ظاهر انسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The boy's robot toy was his most prized possession.
[ترجمه گوگل]اسباب بازی ربات پسر با ارزش ترین دارایی او بود
[ترجمه ترگمان]عروسک روبات پسر مهم ترین دارایی او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The company is credited with inventing the industrial robot.
[ترجمه گوگل]این شرکت با اختراع ربات صنعتی اعتبار دارد
[ترجمه ترگمان]این شرکت با اختراع این روبات صنعتی اعتبار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The robot can acquire the object.
[ترجمه گوگل]ربات می تواند شی را بدست آورد
[ترجمه ترگمان]ربات می تواند شی را بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This is the latest in robot technology.
[ترجمه گوگل]این آخرین فناوری ربات است
[ترجمه ترگمان]این آخرین تکنولوژی روبات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The robot was programmed to mimic a series of human movements.
[ترجمه گوگل]این ربات طوری برنامه ریزی شده بود که یک سری حرکات انسان را تقلید کند
[ترجمه ترگمان]ربات برای تقلید از مجموعه ای از حرکات انسان برنامه ریزی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The robot opened its stomach and the second robot animal jumped out.
[ترجمه گوگل]ربات شکم خود را باز کرد و دومین حیوان روباتی بیرون پرید
[ترجمه ترگمان]این ربات stomach را باز کرد و حیوان دوم به بیرون پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دستگاه خودکار (اسم)
robot

ادم مکانیکی (اسم)
automaton, robot

ادمک (اسم)
dummy, homunculus, robot, caricature, manikin

ادممصنوعی (اسم)
robot

ادم ماشینی (اسم)
robot

تخصصی

[کامپیوتر] آدم ماشینی ؛ آدم مصنوعی ؛دستگاه خودکار ؛ آدم مکانیکی ؛ روبوت - روبات 1. کامپیوتری که خود یا اشیای دیگر را در فضای سه بعدی و تحت کنترل خودکار حرکت می دهد . نگاه کنید به anifcial inteligence . وو 2 . در اصطلاح عامیانه، یک برنامه ی کامپیوتری که عملکرد ارباطاتی بشر گونه ای، مانند پاسخ به پست الکترونیکی یا پاسخ به پیامهای دخالی یک گروه خبری را انجام می دهد .
[برق و الکترونیک] روبات دست چند کاره قابل برنامه ریزی که برای جا به جا کردن مواد،قطعات ،ابزار یا قطعات خاصی با حرکتهای برنامه ریزی شده ی مختلف و برای انجام وظایف مختلف طراحی شده است . بیشتر روباتهای حقیقی و روباتهای صنعتی ثابتی در کارخانه ها هستند که وظایفی را از جا به جایی مواد سنگین و جوشکاری نقطه ای تا نقاشی با اسپری رنگ را انجام می دهند. گروه دیگری از روباتها با وظایف سبکتر کارهایی را از قبیل برداشتن و قرار دادن قطعات الکترونیکی روی بردهای مدار و بازرسی .آزمایش بردهای مداری آماده شده را انجام می دهند . چهار آرایش مختصاتی اساسی بای روباتهای صنعتی وجود دارد :(1) مفصل دار ،تا شونده ،یا متصل به شانه کوتاه (2) مفصل دار، تا شونده یا متصل به شانه بلند (3) مختصات قطبی یا کروی (4) مختصات عمود یا کارتزین .دستی که ابزار به آن نصب می شود اغلب بازو نمیده می شود . بیشتر روباتهای صنعتی با موتورهای الکتریکی راه اندازی می شود ،اما هر دو توان هیدرولیکی و پنوماتیکی در آنها به کار می رود . روباتهای علمی می توانند آزمایشهایی را در مکانهای دور یا غیر قابل دسترسی مانند فضاهای عمیق،سطوح سیاره های یا کف اقیانوس انجام دهند بعضی ر - ربات، آدمواره
[صنعت] روبات، انسان واره - یک بازوی قابل برنامه ریزی و چند کاره که برای جابجا کردن مواد، قطعات و یا وسایل خاص است که از طریق حرکتهای برنامه ریزی شده برای انجام فعالیت های گوناگون طراحی شده است
[ریاضیات] آدم مصنوعی، آدم مکانیکی، آدم آهنی، آدم ماشینی، ربوت، دستگاه خودکار، آدمک آهنی

انگلیسی به انگلیسی

• computerized mechanical device designed to perform complicated tasks; automaton, person who acts in a mechanical manner and does not think for himself; traffic light (south african)
a robot is a machine which moves and performs certain tasks automatically.

پیشنهاد کاربران

ربات
مثال: The robot vacuum cleaned the entire house.
مکنده ربات کل خانه را تمیز کرد.
robot: آدم آهنی
آدم آهنی: با نظر به اینکه حکماء انسان را حیوان ناطق ( حیوان بمعنای کسیکه حی و زنده است و ناطق بمعنی کسیکه هوش خدادادی دارد ) تعریف کردند، و هیچ یک از این خصوصیات انسانی در این دستگاه نیست و الزاماً آنها آهنی هم نیستند این کلمه جایگزین مناسبی نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

robot = ربات یا روبات که روباتیک و رباتی از آن صادر شدند در اصل از زبان چک بصورت robota بمعنی بیگاری گرفته شده است.
با توجه به این حقیقت که این دستگاهها مزدی در مقابل خدماتی که برای آن برنامه ریزی شده اند نمیگیرند، کلمه:
بیگار
که معنی کارگر بی اجر و مزد است که حق اعتراض ندارد را پیشنهاد میکنم و همچنین برای رباتیک کلمه:
بیگارکشی
را پیشنهاد میکنم.

یاوریانه = یاور یانه ( اسم مصدر از یاندن ) = یاور رایانه ای
زاوریانه = زاور یانه ( اسم مصدر از یاندن ) = زاور رایانه ای
منابع• https://abadis.ir/fatofa/یاندن/
It's a kind of machine and they walk and. . . .
رایاگزار، رایاکارگزار: دستگاه انجام وظیفه برای کارهای شاق ( خرحمالی، خرکاری، جان کنی ) به ویژه قابل برنامه سازی با رایانگر که کارهای پیچیده ای را خودکار و به جای انسان انجام می دهد.
robot
اَسلِ این واژه چِکی یا چِکِستانی وَ به مینه یِ کارگرِ کارهایِ سَخت ، سَختکار ، بیگار ، زورکار ، کَسی که به زور به کار واداشته می شَوَد ، می باشَد که به سورِشِ ( صورَتِ ) وامواژه به زَبانِ اِنگِلیسی وَ دیگَر زَبان ها راه یافته اَست.
...
[مشاهده متن کامل]

به نِگَر میرِسَد robot یا شِکلِ آلمانیِ آن Roboter با واژه یِ پارسیِ روفتَن یا رُفتَن یا روبیدَن دَر پِیوَند باشَد . اَگر این اِنگاشت آگاشت شَوَد ( فَرضیه ثابِت شَوَد ) می تَوان اَز سِتاک هایِ : روفت ، رُفت ، روف ، رُف وَ روب بَرابَر نَهادی شایِسته بَرایِ آن بَرساخت.
دَر زَبانِ پارسی هَم رُفتِگَر اَز پیشه هایِ سَخت به شُمار می آیَد وَ رویِ هَم رَفته روفت وُ روب اَز کارهایِ دُشوار اَست، بِدین رَده مان ( تَرتیب ) :
روفتار : روفت - آر ( مانَندِ ویراستار ، کَفتار ، پَرَستار. . )
یا : رُفتار
روبَنده : روب - اَنده ( مانَندِ رانَنده ، خوانَنده. . . )

واژهٔ آدم آهنی یا آدمک اصلا پذیرفته و منطقی نیست چون همهٔ رباتها که آدم نیستند ، مثلا ممکنه یک اتومبیل یا چرخگوشت رباتیک باشه .
آدم مصنوعی
یکجور ساندویچ است که با نان تست درست میشود، بهش کلاب هم گفته میشه

روبات
رُبات!
معادل فارسی: هوشمان
هوش: خِرَد، عقل، فراست، زیرکی - شُعور، فهم، ادراک و. . .
مان: پسوند اسم ساز فارسی
آدم آهنی - علم طراحی و ساخت

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس