فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: roasts, roasting, roasted
حالات: roasts, roasting, roasted
• (1) تعریف: to cook or bake (meat) with dry heat, as in an oven or over an open fire.
- I'll roast a chicken for dinner tomorrow.
[ترجمه Mahshad] من برای شام فردا جوجه کباب درست خواهم کرد|
[ترجمه گوگل] فردا شام جوجه کباب می کنم[ترجمه ترگمان] فردا برای شام جوجه کبابی درست می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Allow about forty minutes when you roast the potatoes.
[ترجمه اکبر] هنگامیکه سیب زمینی را کباب می کنید حدود چهل دقیقه مهلت دهید.|
[ترجمه گوگل] وقتی سیب زمینی ها را تفت می دهید حدود چهل دقیقه زمان بگذارید[ترجمه ترگمان] چهل دقیقه صبر کن تا سیب زمینی برشته کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to dry, parch, or brown (peanuts, coffee beans, or the like) by exposure to heat.
- Let's roast some chestnuts in the oven.
[ترجمه گوگل] چند شاه بلوط را در فر تفت می دهیم
[ترجمه ترگمان] بیایید یک خرده بلوط در فر کباب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بیایید یک خرده بلوط در فر کباب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to expose to great heat.
• مشابه: broil
• مشابه: broil
- You'll roast your head if you don't wear a hat.
[ترجمه گوگل] سرت را کباب می کنی اگر کلاه نداری
[ترجمه ترگمان] اگه کلاه سرت نکنی سرت رو برشته می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اگه کلاه سرت نکنی سرت رو برشته می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: to oxidize or purify (metal ores) by heating.
• (5) تعریف: (informal) to criticize harshly, either seriously or as a joke.
• مشابه: berate
• مشابه: berate
- It was hilarious how comedians roasted each other.
[ترجمه هانی] خیلی خنده دار بود که کمدین ها از همدیگه انتقاد های شدیدی می کردند|
[ترجمه گوگل] خنده دار بود که چگونه کمدین ها یکدیگر را کباب می کردند[ترجمه ترگمان] خیلی خنده دار بود که چطور همدیگر را برشته کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• (1) تعریف: to cook something with dry heat.
• (2) تعریف: to be roasted.
• مشابه: broil
• مشابه: broil
• (3) تعریف: to suffer from excessive heat.
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a cut of meat cooked by roasting or suitable for roasting.
• مشابه: broil, joint
• مشابه: broil, joint
• (2) تعریف: an act or product of roasting, or the condition of being roasted.
• مشابه: broil
• مشابه: broil
• (3) تعریف: a cookout at which the featured food is cooked by roasting.
- a pig roast
• (4) تعریف: (informal) harsh criticism, often as a joke.