roar with laughter


معنی: خندیدن

جمله های نمونه

1. It made them roar with laughter.
[ترجمه گوگل]باعث شد از خنده غرش کنند
[ترجمه ترگمان]صدای خنده آن ها را از خنده روده بر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Max threw back his head and roared with laughter.
[ترجمه گوگل]مکس سرش را عقب انداخت و از خنده غرش کرد
[ترجمه ترگمان]مکس سرش را عقب برد و قاه قاه خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The school play was a huge success-the audience roared with laughter at all the funny bits.
[ترجمه گوگل]نمایش مدرسه یک موفقیت بزرگ بود - تماشاگران با خنده در تمام قسمت های خنده دار غرش کردند
[ترجمه ترگمان]بازی مدرسه یک موفقیت بزرگ بود - حضار از خنده روده بر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She roared with laughter when she saw what he was wearing.
[ترجمه گوگل]وقتی دید او چه لباسی پوشیده است از خنده غرش کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی دید که چه لباسی پوشیده بود، از خنده روده بر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By this time, Michael was roaring with laughter .
[ترجمه گوگل]در این زمان، مایکل از خنده غرش می کرد
[ترجمه ترگمان]در این زمان، مایکل از خنده می غرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He threw back his head and roared with laughter.
[ترجمه گوگل]سرش را عقب انداخت و از خنده غرش کرد
[ترجمه ترگمان]او سرش را عقب برد و قاه قاه خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The whole room roared with laughter.
[ترجمه گوگل]تمام اتاق از خنده غرش کرد
[ترجمه ترگمان]تمام اتاق از خنده منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He delivered the line perfectly, and everybody roared with laughter.
[ترجمه گوگل]او خط را عالی تحویل داد و همه از خنده غرش کردند
[ترجمه ترگمان]او خط را کام لا روشن کرد و همه از خنده روده بر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Audiences roared with laughter.
[ترجمه گوگل]حضار از خنده غرش کردند
[ترجمه ترگمان]از خنده روده بر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He roared with laughter and went about his business.
[ترجمه گوگل]از خنده غرش کرد و دنبال کارش رفت
[ترجمه ترگمان]او از خنده روده بر شد و به کار خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was enraged and not at all pleased when Felipe threw his head back and roared with laughter.
[ترجمه گوگل]وقتی فیلیپ سرش را عقب انداخت و از خنده غرش کرد، عصبانی شد و اصلاً خوشحال نشد
[ترجمه ترگمان]وقتی Felipe سرش را برگرداند و از خنده روده بر شد اصلا راضی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The girls roared with laughter.
[ترجمه گوگل]دخترها از خنده غرش کردند
[ترجمه ترگمان]دختران از خنده روده بر شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He throws back his head and roars with laughter.
[ترجمه گوگل]سرش را عقب می اندازد و از خنده غرش می کند
[ترجمه ترگمان]سرش را عقب می برد و از خنده نعره می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One minute they were sitting there looking self-conscious and the next they were roaring with laughter.
[ترجمه گوگل]یک دقیقه آنجا نشسته بودند و به نظر خودآگاه به نظر می رسیدند و دقیقه دیگر از خنده غرش می کردند
[ترجمه ترگمان]یک دقیقه آنجا نشسته بودند و به نفس نفس افتاده بودند و صدای خنده آن ها به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خندیدن (فعل)
mock, burst into a laugh, laugh, chuckle, laugh at, titter, giggle, chortle, roar with laughter

انگلیسی به انگلیسی

• burst with laughter, laugh uncontrollably

پیشنهاد کاربران

خندیدن با صدای بلند
خندیدن
نوعی بیان احساسات، زد زیر خنده. . . یا قرینه آن Roar with anger زد زیر گریه

بپرس