roadworthy

/ˈroʊdwɜːrði//ˈrəʊdwɜːði/

(adjective) مناسب برای بکاربردن در جاده ها، ماده مسافرت، قابل سفر کردن

جمله های نمونه

1. The bike has to be roadworthy and under 20 years old.
[ترجمه hosna] دوچرخه باید معاینه فنی شود و زیر 20 سال قدمت داشته باشد.
|
[ترجمه گوگل]دوچرخه باید قابل حمل و نقل و زیر 20 سال باشد
[ترجمه ترگمان]این دوچرخه باید roadworthy و زیر ۲۰ سال سن داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The new one was a roadworthy item, and Jenny could push it around the grounds.
[ترجمه گوگل]مورد جدید یک آیتم قابل حمل بود، و جنی می‌توانست آن را در اطراف زمین هل دهد
[ترجمه ترگمان]این یک مورد جدید بود و جنی می توانست آن را به اطراف زمین هل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. "This would be the first practical, roadworthy car that could run on solely renewable energy, " he said.
[ترجمه گوگل]او گفت: «این اولین خودروی کاربردی و قابل حمل است که می تواند صرفاً با انرژی تجدیدپذیر کار کند
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" این اولین ماشین عملی و roadworthy خواهد بود که می تواند تنها بر روی انرژی های تجدید پذیر اجرا شود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Vehicles are examined to ensure that they are roadworthy and properly maintained.
[ترجمه گوگل]وسایل نقلیه مورد بررسی قرار می گیرند تا اطمینان حاصل شود که آنها قابل حمل و نقل هستند و به درستی نگهداری می شوند
[ترجمه ترگمان]وسایل نقلیه برای اطمینان از اینکه آن ها به درستی نگهداری می شوند و به درستی نگهداری می شوند، مورد بررسی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. 180 vehicles out of a total of 900 examined were not roadworthy.
[ترجمه گوگل]180 وسیله نقلیه از مجموع 900 خودروی معاینه شده فاقد تردد هستند
[ترجمه ترگمان]۱۸۰ خودرو از مجموع ۹۰۰ مورد معاینه مورد بررسی قرار نگرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He said he hadn't the strength to act on it, and yet he exhausted himself in making it roadworthy.
[ترجمه گوگل]او گفت که قدرت لازم برای عمل به آن را ندارد، و با این حال خود را در راه درست کردن آن خسته کرده است
[ترجمه ترگمان]او گفت که توانایی انجام این کار را ندارد، و با این حال خودش را خسته کرده بود تا آن را درست کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dozens of police motorcycles have been taken off the road in London after routine inspections found them not to be roadworthy.
[ترجمه گوگل]ده‌ها موتورسیکلت پلیس در لندن پس از بازرسی‌های معمول نشان داد که قابل حمل نیستند، از جاده خارج شده‌اند
[ترجمه ترگمان]بعد از بازرسی های معمول، ده ها موتورسیکلت از جاده لندن خارج شده اند که بازرسی های معمول آن ها را roadworthy نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The trouble with trying to maintain an old car is that you're always pouring money down the drain to keep it roadworthy.
[ترجمه گوگل]مشکل نگهداری از یک ماشین قدیمی این است که همیشه در حال ریختن پول در فاضلاب هستید تا آن را سالم نگه دارید
[ترجمه ترگمان]مشکل با تلاش برای حفظ یک ماشین قدیمی این است که شما همیشه برای نگه داشتن آن از فاضلاب استفاده می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After a decade of focused research and development, the auto industry worldwide has passed a milestone with the arrival of the first test fleets of seemingly roadworthy fuel-cell cars.
[ترجمه گوگل]پس از یک دهه تحقیق و توسعه متمرکز، صنعت خودرو در سرتاسر جهان با ورود اولین ناوگان آزمایشی خودروهای سلول سوختی به ظاهر کارآمد، نقطه عطفی را پشت سر گذاشت
[ترجمه ترگمان]پس از یک دهه تحقیق و توسعه متمرکز، صنعت خودرو در سراسر جهان یک نقطه عطف را با رسیدن اولین ناوگان آزمایشی خودروهای پیل سوختی به ظاهر roadworthy سپری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Amanda: No way! I'm not getting on that thing until I'm absolutely sure it's roadworthy.
[ترجمه گوگل]آماندا: به هیچ وجه! من تا زمانی که کاملاً مطمئن نباشم که قابل حمل است، آن کار را انجام نمی دهم
[ترجمه ترگمان]! امکان نداره من این کار رو نمی کنم تا وقتی که کاملا مطمئن بشم که it
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• suitable to be driven on the road
if a car is considered to be roadworthy, it is considered to be in quite good condition and unlikely to have any sudden mechanical problems or breakdowns.

پیشنهاد کاربران

roadworthy car
ماشین سالم که برای جاده مناسبه
در جاده. سفر کردن

بپرس