1. aluminium sheets are riveted to the frame of an airplane's wing
صفحه های آلومینیمی به چهارچوب بال هواپیما پرچ میخ شده اند.
2. her attention was riveted to the pile of jewels on the table
توجه او به توده ی جواهرات روی میز دوخته شده بود.
3. she drank tea from a riveted china cup
با یک فنجان چینی بندزده چای می خورد.