ritually


از روی داب ومراسم، بر حسب یین وشعائر مذهبی

جمله های نمونه

1. The statue was ritually bathed and purified.
[ترجمه گوگل]مجسمه به صورت آیینی غسل و تطهیر شد
[ترجمه ترگمان]مجسمه به صورت مذهبی حمام می کرد و تصفیه می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Animals are brought in and ritually slaughtered.
[ترجمه گوگل]حیوانات را می آورند و به صورت آیینی ذبح می کنند
[ترجمه ترگمان]حیوانات به صورت مذهبی آورده می شوند و طبق مراسم مذهبی ذبح می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The dead have ritually been interred in pyramids, cremated on burning pyres, and sunk beneath the oceans' waves.
[ترجمه گوگل]مردگان را طبق آیینی در اهرام دفن می کردند، روی آتش سوزان سوزانده می شدند و در زیر امواج اقیانوس ها فرو می رفتند
[ترجمه ترگمان]مردگان در اهرام، در اهرام، در میان اجساد burning که در زیر امواج اقیانوس ها دفن شده اند، دفن شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Practically speaking, we ritually verify what is there, and are disposed to call it reality.
[ترجمه گوگل]از نظر عملی، ما به طور مناسکی آنچه را که در آنجا وجود دارد تأیید می‌کنیم و تمایل داریم آن را واقعیت بنامیم
[ترجمه ترگمان]به طور عملی، طبق مراسم مذهبی آنچه را که وجود دارد تایید می کنیم و مایل به نامیدن آن هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He ritually destroyed his early paintings - a cremation at a mortuary, no less - in 196
[ترجمه گوگل]او در سال 196 نقاشی‌های اولیه‌اش را از بین برد - سوزاندن سوزاندن در یک سردخانه، نه کمتر
[ترجمه ترگمان]طبق مراسم مذهبی، نقاشی های زودرس او - یک مراسم سوزاندن در مرده شوی خانه، و در حدود ۱۹۶ تن را نابود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The goat was ritually slaughtered.
[ترجمه گوگل]بز را به صورت آیینی ذبح کردند
[ترجمه ترگمان]بز در حال سلاخی کردن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was to be ritually speared for having broken a taboo.
[ترجمه گوگل]قرار بود او را به دلیل شکستن یک تابو به صورت آیینی به نیزه بزنند
[ترجمه ترگمان]قرار بود مراسم مذهبی را به خاطر شکستن یک تابو به پایان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Rooney duly came on to be ritually abused by a suddenly vocal Anfield crowd – "Who's the scouser in the wig?
[ترجمه گوگل]رونی به درستی مورد آزار و اذیت جمعیتی ناگهانی در آنفیلد قرار گرفت - "آهنگ کلاه گیس کیست؟
[ترجمه ترگمان]خانم رونی رونی به طور ناگهانی از میان جمعیت بلند شد و گفت: کیست که کلاه کلاه گیس را بر سر گذاشته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He took ritually clean beastsand birds of every kind, and offered whole - offerings on the altar.
[ترجمه گوگل]او از هر نوع وحش و پرندگانی که از نظر آیینی پاک بودند، گرفت و هدایایی کامل بر روی مذبح تقدیم کرد
[ترجمه ترگمان]مراسم مذهبی را از هر نوع جدا می کرد و در محراب به همه تعارف می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A week later, the baby will be ritually bathed in a cedar tub by a courtier while auspicious texts, written in classic Chinese literary style and wishing it good health and fortune, are read aloud.
[ترجمه گوگل]یک هفته بعد، کودک توسط یک درباری در وان سرو غسل داده می‌شود، در حالی که متون فرخنده‌ای که به سبک ادبی کلاسیک چینی نوشته شده و آرزوی سلامتی و خوشبختی برای او دارند، با صدای بلند خوانده می‌شوند
[ترجمه ترگمان]یک هفته بعد، کودک مراسم مذهبی خود را در یک وان چوبی توسط یک فرد درباری به نمایش خواهد گذاشت در حالی که متون فرخنده و فرخنده که در سبک ادبی کلاسیک چینی نوشته شده و آرزو دارند که آن سلامت و ثروت را خوب بخوانند، با صدای بلند می خوانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sometimes the six ritually beheaded the virgin.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات شش نفر به صورت تشریفاتی سر باکره را می بریدند
[ترجمه ترگمان]در بعضی اوقات شش مراسم مذهبی باکره را سر بریده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Evidence indicates that all the victims were ritually killed to consecrate successive stages of the pyramid's construction (illustration below).
[ترجمه گوگل]شواهد نشان می‌دهد که همه قربانیان به‌منظور تقدیس مراحل متوالی ساخت هرم کشته شدند (تصویر زیر)
[ترجمه ترگمان]شواهد نشان می دهند که همه قربانیان طبق مراسم مذهبی کشته شده اند و مراحل بعدی ساخت هرم را وقف می کنند (تصویر زیر)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Burying the dead makes one ritually impure, but God commands proper care of the dead.
[ترجمه گوگل]دفن مرده باعث نجس شدن مناسک می شود، اما خداوند به مراقبت از مرده دستور می دهد
[ترجمه ترگمان]دفن مرده ها یکی از impure را دفن می کند، اما خداوند از مردگان مراقبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. During the endowment, the person is ritually washed, anointed with oil, and dressed in temple garments.
[ترجمه گوگل]در طول وقف، شخص را شسته، با روغن مسح می کنند و لباس معبد می پوشند
[ترجمه ترگمان]در طول این وقف، فرد با مراسم مذهبی شسته می شود و با روغن تدهین شده و لباس های معبد به تن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He ritually clean beasts and birds of every kind, and offered whole - offerings on the altar.
[ترجمه گوگل]او جانوران و پرندگان را از هر نوع که بود پاک می‌کرد و هدایایی کامل در قربانگاه تقدیم می‌کرد
[ترجمه ترگمان]او در مراسم مذهبی حیوانات و پرندگان پاک را رعایت می کند و همه پیشنهادها خود را بر روی محراب عرضه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• ceremonially, by ritual, through a ceremony or rite

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : ritualize
✅️ اسم ( noun ) : ritual
✅️ صفت ( adjective ) : ritual / ritualistic
✅️ قید ( adverb ) : ritually / ritualistically
به صورت آیینی
مذهبی
آئینی

بپرس