rise to ( something ) یعنی به سطح یا موقعیتی بالاتر رسیدن
( معمولاً از نظر موفقیت، مسئولیت، شهرت یا حتی چالش. )
.
He rose to fame.
او به شهرت رسید.
She rose to power.
او به قدرت رسید.
They rose to the top of their profession.
آن ها به بالاترین سطح شغلی خود رسیدند.
( معمولاً از نظر موفقیت، مسئولیت، شهرت یا حتی چالش. )
.
او به شهرت رسید.
او به قدرت رسید.
آن ها به بالاترین سطح شغلی خود رسیدند.
براساس خواسته یا تحریک کسی واکنش به چیزی با عصبانیت نشان دادن
پیشرفت کردن به
he rose to the level of manager
واکنش دادن به . . .
افزایش یافتن
رسیدن به
رسیدن به
بر آمدن از عهده چیزی. . .
برآورده کردن
to increase one's effort in response to a challenging situation