1. Delayed flights have a ripple effect. Just one late flight could be carrying passengers for a dozen connecting services.
[ترجمه گوگل]پروازهای تاخیری اثر موجی دارند تنها یک پرواز دیرهنگام میتواند مسافران را برای دهها سرویس ارتباطی حمل کند
[ترجمه ترگمان]پروازهای با تاخیر باعث ایجاد یک اثر ریپل (موج دار)می شوند تنها یک پرواز دیروقت می تواند مسافران را برای چندین سرویس اتصال حمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. His resignation will have a ripple effect on the whole department.
[ترجمه گوگل]استعفای او بر کل بخش تاثیرات منفی خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]استعفای او تاثیر اندکی بر کل اداره خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The increase had a ripple effect through the whole financial market.
[ترجمه گوگل]این افزایش اثر موجی در کل بازار مالی داشت
[ترجمه ترگمان]این افزایش اثر موجی از کل بازار مالی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The bank crash has had a ripple effect on the whole community.
[ترجمه گوگل]سقوط بانک اثر موجی بر کل جامعه داشته است
[ترجمه ترگمان]سقوط بانک روی کل جامعه اثر عمیقی داشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The negative financial report caused a ripple effect on the stock market.
[ترجمه گوگل]گزارش مالی منفی باعث ایجاد اثر موجی بر بازار سهام شد
[ترجمه ترگمان]گزارش مالی منفی باعث ایجاد اثر ریپل در بازار سهام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Lighting and material details accentuate the ripple effect.
[ترجمه گوگل]جزئیات نور و مواد، جلوه موج دار را برجسته می کند
[ترجمه ترگمان]نورپردازی و جزئیات مواد تاثیر موج را برجسته می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. That in turn exerts an unfortunate ripple effect: when oxygen levels decrease, the breakdown of oil can't advance any further.
[ترجمه گوگل]این به نوبه خود یک اثر موج دار ناخوشایند دارد: وقتی سطح اکسیژن کاهش می یابد، تجزیه روغن نمی تواند بیشتر از این پیش برود
[ترجمه ترگمان]این به نوبه خود اثر ریپل ضعیفی را وارد می کند: وقتی سطح اکسیژن کاهش می یابد، تجزیه و تحلیل نفت می تواند پیشروی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This is a ripple effect from 197 when the dollar came off the gold standard.
[ترجمه گوگل]این یک اثر موجی از سال 197 است که دلار از استاندارد طلا خارج شد
[ترجمه ترگمان]این یه اثر موجی از پرواز ۱۹۷ بود وقتی که دلار از استاندارد طلایی خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Analysts believe that could have a ripple effect on other speculative investors in the market.
[ترجمه گوگل]تحلیلگران بر این باورند که این امر میتواند بر سایر سرمایهگذاران سوداگرانه در بازار اثر موجی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران بر این باورند که این امر می تواند تاثیر اندکی بر دیگر سرمایه گذاران فرضی در بازار داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Quantization of software maintainability and ripple effect tracing are two critical issues in the field of software maintenance engineering.
[ترجمه گوگل]کمی سازی قابلیت نگهداری نرم افزار و ردیابی اثر امواج، دو موضوع حیاتی در زمینه مهندسی نگهداری نرم افزار هستند
[ترجمه ترگمان]قابلیت نگهداری نرم افزار و ردیابی اثر موج دار دو مساله مهم در زمینه مهندسی نگهداری نرم افزار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. That move, in turn, has had a ripple effect on lawyers'salaries across the country.
[ترجمه گوگل]این اقدام، به نوبه خود، تأثیر موجی بر حقوق وکلا در سراسر کشور داشته است
[ترجمه ترگمان]این حرکت به نوبه خود تاثیر اندکی بر حقوق وکلا در سراسر کشور داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Indeed, any new policy may be described as having a ripple effect.
[ترجمه گوگل]در واقع، هر سیاست جدید ممکن است به عنوان دارای اثر موجی توصیف شود
[ترجمه ترگمان]در واقع، هر سیاست جدید می تواند به عنوان یک اثر موج توصیف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. And once you have so many farmers going broke, the ripple effect starts.
[ترجمه گوگل]و هنگامی که کشاورزان زیادی از کار بیفتند، اثر موج دار شروع می شود
[ترجمه ترگمان]و زمانی که تعداد کشاورزان خیلی زیاد است، اثر موج دار شروع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید