riparian

/raɪˈpeərɪən//raɪˈpeərɪən/

معنی: رود کنار، رود کناری، ساحل رودخانهزی، ساحلی، وابسته بکنار رودخانه
معانی دیگر: وابسته به یا نزدیک به یا زیست کننده در ساحل رود (وگاهی دریاچه)، رودکنارزی، رجوع شود به: littoral

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, relating to, near, or living on the bank of a natural body or flow of water.

جمله های نمونه

1. riparian birds
پرندگان رود کنارزی

2. riparian scenery
منظره ی رود کنار (کنار رودخانه)

3. riparian states
ایالت های کنار رودخانه

4. The riparian zone is a functional transition region, the last protection barrier of lakes, which is connected the lake aquatic ecosystem and the terrestrial ecosystem.
[ترجمه گوگل]منطقه ساحلی یک منطقه گذار عملکردی، آخرین سد حفاظتی دریاچه ها است که اکوسیستم آبی دریاچه و اکوسیستم خشکی را به هم متصل می کند
[ترجمه ترگمان]منطقه ساحلی یک منطقه گذار کارکردی است، آخرین مانع حفاظت از دریاچه ها، که اکو سیستم آبی دریاچه و اکو سیستم خاکی را به هم متصل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The standing tree volume, stand stocking of riparian forest stand, number, average volume and total stock of in-stream LWD at streams in Liangshui were greater than that of Maoershan.
[ترجمه گوگل]حجم درختان ایستاده، توده جنگلی ساحلی، تعداد، حجم متوسط ​​و کل موجودی LWD درون جریان در نهرهای لیانگشوی بیشتر از Maoershan بود
[ترجمه ترگمان]حجم بالای درخت، پوشش پایه درختان ساحلی، تعداد، حجم متوسط و ذخیره کل جریان آب رودخانه در streams در Liangshui بیشتر از مقدار of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Desert riparian forest dominated by Populus euphratica in Tarim River Basin is one of its centralized distribution areas at home and abroad.
[ترجمه گوگل]جنگل ساحلی بیابانی تحت سلطه Populus euphratica در حوضه رودخانه تاریم یکی از مناطق توزیع متمرکز آن در داخل و خارج از کشور است
[ترجمه ترگمان]جنگل ساحلی رودخانه ای که توسط Populus euphratica در حوضه رودخانه Tarim احاطه شده است یکی از مناطق توزیع متمرکز در خانه و خارج از کشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Riparian areas have important ecological, social, economic and tourist value.
[ترجمه گوگل]مناطق ساحلی دارای ارزش اکولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی و توریستی مهمی هستند
[ترجمه ترگمان]مناطق Riparian دارای ارزش اکولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی و گردشگری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We suggested that riparian vegetation wasn't an uninfluenced factor to the echolocation when the smooth river habitat was open enough.
[ترجمه گوگل]ما پیشنهاد کردیم که پوشش گیاهی ساحلی در زمانی که زیستگاه رودخانه صاف به اندازه کافی باز بود، یک عامل بی‌تأثیر برای اکولوکاسیون نبود
[ترجمه ترگمان]ما پیشنهاد کردیم که پوشش گیاهی ساحلی یک عامل uninfluenced برای مکانیابی صوتی زمانی است که زیستگاه رود صاف به اندازه کافی باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. River habitats, called riparian systems, often contain lush vegetation and a wealth of animal species.
[ترجمه گوگل]زیستگاه‌های رودخانه‌ای که سیستم‌های ساحلی نامیده می‌شوند، اغلب دارای پوشش گیاهی سرسبز و گونه‌های جانوری هستند
[ترجمه ترگمان]زیستگاه رودخانه، به نام سیستم های ساحلی، اغلب شامل پوشش گیاهی انبوه و ثروت گونه های جانوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Second hand goods market will change riparian old City Square for a new business?
[ترجمه گوگل]بازار کالاهای دست دوم میدان شهر قدیمی ساحلی را برای یک تجارت جدید تغییر می دهد؟
[ترجمه ترگمان]بازار کالاهای دست دوم، میدان قدیمی شهر را برای یک تجارت جدید تغییر خواهد داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We proposed the eco-functional adaptation indices of the riparian forest communities, based on which the riparian forests were divided into different functional groups.
[ترجمه گوگل]ما شاخص‌های سازگاری عملکردی زیست‌محیطی جوامع جنگلی ساحلی را پیشنهاد کردیم که بر اساس آن جنگل‌های ساحلی به گروه‌های عملکردی مختلف تقسیم شدند
[ترجمه ترگمان]ما شاخص های تطبیق - عملکردی جوامع جنگلی ساحلی را پیشنهاد کردیم که براساس آن جنگل های ساحلی به گروه های عملکردی مختلف تقسیم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Article 66 Lower riparian owners shall not obstruct stream flows from high land.
[ترجمه گوگل]ماده 66 مالكان ساحلي پايين نبايد مانع جريان نهرها از اراضي مرتفع شوند
[ترجمه ترگمان]ماده ۶۶: مالکین رودخانه ای پایینی نباید مانع جریان آب از زمین های مرتفع شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nonetheless, it can provide a basis for Nile riparian to negotiate and settle their dispute.
[ترجمه گوگل]با این وجود، می‌تواند زمینه‌ای برای مذاکره و حل و فصل اختلافات ساحلی نیل فراهم کند
[ترجمه ترگمان]با این وجود، می تواند مبنایی برای رود نیل برای مذاکره و حل اختلاف آن ها فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Riparian forest is partially drowned and downfallen and from the bird's eye view it looks like there are thousand of matches accidentally dropped by some medieval giant.
[ترجمه گوگل]جنگل ساحلی تا حدی غرق و فرو ریخته است و از دید پرنده به نظر می رسد هزاران کبریت به طور تصادفی توسط غول قرون وسطایی رها شده است
[ترجمه ترگمان]جنگل Riparian تا حدی غرق شده و از نظر چشم پرنده به نظر می رسد که هزاران کبریت تصادفا از یک غول قرون وسطایی به پایین پرتاب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رود کنار (اسم)
riparian

رودکناری (اسم)
riparian

ساحل رودخانهزی (اسم)
riparian

ساحلی (صفت)
littoral, coastal, riparian

وابسته به کنار رودخانه (صفت)
riparian

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to the banks of a river or body of water; located on the bank of a river or body of water

پیشنهاد کاربران

حوزه رودخانه، مناطق حوزه رود
حریم رودخانه، رود کناری، وابسته به کنار رودخانه

بپرس