🔸 معادل فارسی: 
تکه تکه کردن / نابود کردن / له و لورد کردن / پاره پاره کردن
در زبان محاوره ای:
تیکه تیکه ش کرد، لهش کرد، جرواجرش کرد، نابودش کرد، پودر شد رفت
- - -
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( انتقادی – رسانه ای/ادبی ) :**
انتقاد شدید و بی رحمانه از کسی یا چیزی، به طوری که اعتبار یا انسجامش از بین بره
مثال: The critics ripped the movie to shreds.
منتقدها فیلم رو تکه تکه کردن ( نابودش کردن با نقد ) .
2. ** ( احساسی – دراماتیک ) :**
بیان تجربه ی عاطفی شدید یا آسیب زننده که فرد رو از درون متلاشی می کنه
مثال: Her words ripped me to shreds.
حرفاش منو از درون تکه تکه کرد.
3. ** ( فیزیکی – تصویری ) :**
در معنای تحت اللفظی، پاره پاره کردن چیزی به قطعات کوچک
مثال: He ripped the letter to shreds.
نامه رو تکه تکه کرد.
- - -
🔸 مترادف ها:
tear apart – shred – demolish – destroy – annihilate – crush – obliterate 
تکه تکه کردن / نابود کردن / له و لورد کردن / پاره پاره کردن
در زبان محاوره ای:
تیکه تیکه ش کرد، لهش کرد، جرواجرش کرد، نابودش کرد، پودر شد رفت
- - -
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( انتقادی – رسانه ای/ادبی ) :**
انتقاد شدید و بی رحمانه از کسی یا چیزی، به طوری که اعتبار یا انسجامش از بین بره
مثال: The critics ripped the movie to shreds.
منتقدها فیلم رو تکه تکه کردن ( نابودش کردن با نقد ) .
2. ** ( احساسی – دراماتیک ) :**
بیان تجربه ی عاطفی شدید یا آسیب زننده که فرد رو از درون متلاشی می کنه
مثال: Her words ripped me to shreds.
حرفاش منو از درون تکه تکه کرد.
3. ** ( فیزیکی – تصویری ) :**
در معنای تحت اللفظی، پاره پاره کردن چیزی به قطعات کوچک
مثال: He ripped the letter to shreds.
نامه رو تکه تکه کرد.
- - -
🔸 مترادف ها: