riot

/ˈraɪət//ˈraɪət/

معنی: غوغا، اشوب، داد و بیداد، یاغیگری، فتنه، بلوا، طغیان، شورش، شورش کردن، خوش گذرانی کردن، عیاشی کردن
معانی دیگر: آشوب، اغتشاش، عصیان، هنگامه، غلغله، محشر، معرکه، آشوب به پا کردن، شورش به پا کردن، بلوا راه انداختن، آشوبگری کردن، (نادر) عیاشی، عربده جویی، داد و قال، عربده جویی کردن، دادوقال راه انداختن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: run riot
(1) تعریف: a violent public disturbance, usu. involving a large number of people.
مترادف: disturbance, tumult

- A riot broke out after the news was announced, and police were called in to quell it.
[ترجمه گوگل] پس از اعلام این خبر شورش در گرفت و پلیس برای سرکوب آن فراخوانده شد
[ترجمه ترگمان] پس از اعلام خبر شورش آغاز شد و پلیس برای فرونشاندن آن فراخوانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Many people were injured and a great deal of property was destroyed during the riot.
[ترجمه گوگل] در جریان این شورش افراد زیادی مجروح شدند و اموال زیادی از بین رفت
[ترجمه ترگمان] بسیاری از مردم مجروح شدند و مقدار زیادی از اموال در طی شورش تخریب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in law, such a disturbance by three or more people carrying out a common private purpose.
مترادف: commotion, disorder, disruption

(3) تعریف: similar disorderly behavior or manner of living.
مترادف: chaos, rowdiness, tumult, uproar
مشابه: chaos, rowdiness, tumult, uproar

(4) تعریف: a violent or unrestrained outbreak of emotion.
مترادف: explosion, outbreak, outburst, scene, storm

(5) تعریف: a lively profusion, as of colors.

(6) تعریف: (informal) a person or thing that is wildly funny.
مترادف: panic, scream

- He's a riot at parties.
[ترجمه گوگل] او در مهمانی ها شورش می کند
[ترجمه ترگمان] در شب نشینی ها آشوب و آشوب برپا خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: riots, rioting, rioted
• : تعریف: to participate in a public riot.
مشابه: carouse, rampage, revolt, rise, rumble, run amok, storm, uprise

جمله های نمونه

1. student riot
شورش دانشجویان

2. the riot was put down
شورش خوابانده شد.

3. run riot
1- آشوب کردن،از دسته در رفتن،دست به شورش و هیاهو زدن 2- سبز و خرم شدن،هنگامه کردن

4. a big riot erupted
شورش بزرگی بروز کرد.

5. read the riot act to
با تهدید به مجازات از عمل خلاف بازداشتن،هند تمام کردن،اتمام حجت کردن

6. to quell a riot
آشوب را فرونشاندن

7. read someone the riot act
(انگلیس) در مورد رفتار بد هشدار دادن،هند تمام کردن

8. his father is a riot
پدرش آدم محشری است.

9. his speech triggered the riot
سخنرانی او موجب شورش شد.

10. the sunset was a riot of colors
غروب آفتاب از نظر رنگ معرکه بود.

11. he tried to foment a riot among the workers
او کوشید در میان کارگران آشوب آفرینی کند.

12. their wedding was really a riot
عروسی آنها واقعا هنگامه بود.

13. a teacher who encouraged students to riot
معلمی که دانش آموزان را به شورش می انگیزاند.

14. the government's impositions caused the people to riot
جریمه های سنگین دولت موجب شورش مردم شد.

15. enemy agents tried to incite the people to riot
عوامل دشمن سعی کردند مردم را به شورش برانگیزند.

16. he took it on the lam during a prison riot
هنگام شورش در زندان زد به چاک.

17. They ran riot through the town after the defeat of their team.
[ترجمه گوگل]آنها پس از شکست تیم خود در شهر شورش کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها پس از شکست تیم خود در شهر شورش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The riot was precipitated when four black men were arrested.
[ترجمه گوگل]شورش زمانی رخ داد که چهار مرد سیاه پوست دستگیر شدند
[ترجمه ترگمان]شورش آغاز شد که چهار مرد سیاه دستگیر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Police in riot gear baton-charged the crowd.
[ترجمه گوگل]پلیس با وسایل ضد شورش جمعیت را مورد حمله قرار داد
[ترجمه ترگمان]پلیس با تجهیزات ضد شورش به جمعیت حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Police in riot gear were called in to quell the disturbances/unrest.
[ترجمه گوگل]پلیس با تجهیزات ضدشورش برای فرونشاندن اغتشاشات/ناآرامی ها فراخوانده شد
[ترجمه ترگمان]پلیس در تجهیزات ضد شورش فراخوانده شد تا آشوب و ناآرامی را سرکوب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. A full-scale riot was prevented by the timely intervention of the police.
[ترجمه گوگل]با مداخله به موقع پلیس از شورش تمام عیار جلوگیری شد
[ترجمه ترگمان]یک شورش همه جانبه با مداخله به موقع پلیس پیش گیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Some students riot in fierce argument.
[ترجمه گوگل]برخی از دانش آموزان در جر و بحث شدید شورش می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از دانشجویان معترض بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غوغا (اسم)
pandemonium, fray, turmoil, affray, melee, uproar, clamor, mobile, riot, tumult, ruckus, hubbub, scuffle, mob, scrimmage, jangle, rave, peal, canaille, din, embroilment, hordes of locusts, hurly-burly, rumpus

اشوب (اسم)
alarm, turbulence, disturbance, alarum, riot, tumult, unrest, revolution, commotion, sedition, fury, fuss, ruckus, turbulency, convulsion, hurly-burly, misrule

داد و بیداد (اسم)
uproar, riot, squabble, hubbub, broil, bawl, rampage, scrimmage, wrangle, hobble, jangle, free-for-all, vociferance, vociferation

یاغیگری (اسم)
riot, brigandage, insurgency, insurgence

فتنه (اسم)
seduction, riot, temptation, sedition, intrigue, devilry, insurrection

بلوا (اسم)
uproar, riot, fracas, uprising

طغیان (اسم)
outbreak, riot, sedition, rebellion, outburst, insurgency, insurgence, insurrection, revolt, overflow, uprising, high water, rage of the sea, rout

شورش (اسم)
uproar, riot, revolution, mutation, sedition, worry, rebellion, insurgency, insurgence, insurrection, revolt, uprising

شورش کردن (فعل)
riot

خوش گذرانی کردن (فعل)
riot, live in pleasure, frivol, junket

عیاشی کردن (فعل)
riot, revel, feast, carouse, wassail, live in pleasure

انگلیسی به انگلیسی

• violent or wild public disturbance; person or thing that is extremely funny; outburst of emotion; wild merrymaking, boisterous revelry
participate in a violent public disturbance; engage in wild partying, behave in a wanton manner; run wild, behave uncontrollably; spend money on an extravagant and wanton lifestyle; (about hunting dogs) chase an animal other than the intended game
when there is a riot, a crowd of people behave violently in a public place.
when a crowd of people riot, they behave violently in a public place.

پیشنهاد کاربران

riot ( funny ) . The comedy show was a riot
خنده دار و باحال
1. آشوب. شورش. نا آرامی 2. بلوا 3. طغیان 4. هنگامه. محشر. غوغا 5. شخص بامزه 6. شورش کردن. دست به شورش زدن. آشوب به راه انداختن 7. بلوا به پا کردن 8. عربده جویی کردن
مثال:
These riots were put down by the local police.
این شورش ها و نا آرامی ها توسط پلیس محلی سرکوب شده بود
باتوجه به دیکشنری آریانپور: آشوب - شورش - فتنه - بلوا - غوغا - ع ی اشی - ه ر ز گی - افراط در نمایش چیزی - انقلاب - آشوب کردن - انقلاب کردن
فعل و اسمش به یک شکل نوشته میشه - جز افعال با قاعده هست
مجموعه ای از ( چیزهای متنوع هم جنس )
a collection of a lot of different types of the same thing
شورش
۱. اغتشاش عمومی خشونت آمیز علیه مقامات، اموال یا مردم ( شورش و عصیان ) - حرکت دسته جمعی مردم بطور خشن ( N )
۲. معرکه ( فرد ) - شیطون بلا - فرد خیلی باحال ( کسیکه باید بهش گفت موش بخورت ) - فردی به شدت خنده دار و کمدی - کرکره خنده ( N )
...
[مشاهده متن کامل]

۳. پُر - سرشار - گُم در - جایی پر از چیزی دیگر ( با رنگ زیاد بکار میره ) ( N )
۴. آشوب به پا کردن - غوغا کردن - غوغا و آشوب به پا کردن ( v )
🌠 توضیحات لغت نامه Leraner 🌠
noun
1 [count] : a situation in which a large group of people behave in a violent and uncontrolled way
The news about the election caused/started/sparked a riot in◀️ the city.
◀️a prison riot
◀️A lot of property was damaged in the recent riots.
◀️riot gear/police
2 [singular] : a place that is filled with something
The field was a riot of wildflowers. [=the field was filled with◀️ many kinds of wildflowers]
◀️The woods are a riot of color in the autumn.
3 [singular] informal : someone or something that is very funny
◀️She's a riot
◀️The movie was an absolute riot
🔵🔵🔵 read ( someone ) the riot act
: to speak in an angry and critical way to ( someone who has done something wrong ) : to tell ( someone ) that bad behavior will be severely punished if it continues
◀️His boss read him the riot act for making careless mistakes
❓run riot
🔵🔵 : to behave in a violent and uncontrolled way
◀️People were running riot in the streets
— often used figuratively
◀️Crazy thoughts were running riot through my head
The weeds have run riot over our poor garden. [=the weeds in our garden have grown quickly and have taken over the garden]
verb
[no obj] of a group of people : to behave in a violent and uncontrolled way
◀️Students rioted after their team lost the football game
حالات دیگه ی کلمه ی riot :
⬛ RIOTS / RIOTIED / RIOTS / RIOTING ⬛
⬛ RIOTER / RIOTERS ⬛
◀️Rioters looted the store
⬛RIOTING⬛
noun [noncount]
◀️Police stopped the rioting
🌠🌠 توضیحات ویکیپدیا 🌠
شورش به معنای به هیجان آمدن، آشفتن و پریشان کردن است و در اصطلاح اقدام ( گاهی با خشونت ) دسته ای از افراد که در مقابله با نظام حاکم بر هر مجموعه ای اتفاق می افتد و معمولاً بی نظمی و ناامنی با خود به همراه دارد. عمل مقابل شورش، سرکوب ( با خشونت ) است. گاه به عبارت هایی نظیر اغتشاش، اعتراض، عصیان یا انقلاب نیز اطلاق می گردد. در شورش ها شورشیان اهداف مختلفی دارند، بیشتر شورش ها در کشورهای فقیر و بی نظم رخ می دهد. شورش ها به دست های مختلفی تقسیم می شوند: مسلحانه یا مانند اعتراض بدون سلاح گرم که هر دو با هرج و مرج همراه است. وظیفهٔ سرکوب شورش بر عهدهٔ پلیس ضد شورش یا ( SWAT ) است.
Violent public disturbance against authority, property or people
A riot ( /ˈraɪət/ ) is a form of civil disorder commonly characterized by a group lashing out in a violent public disturbance against authority, property, or people
Riots typically involve destruction of property, public or private. The property targeted varies depending on the riot and the inclinations of those involved. Targets can include shops, cars, restaurants, state - owned institutions, and religious buildings.
Riots often occur in reaction to a grievance or out of dissent. Historically, riots have occurred due to poverty, unemployment, poor living conditions, governmental oppression, taxation or conscription, conflicts between ethnic groups ( race riot ) or religions ( sectarian violence, pogrom ) , the outcome of a sporting event ( sports riot, football hooliganism ) or frustration with legal channels through which to air grievances.
While individuals may attempt to lead or control a riot, riots typically consist of disorganized groups that are frequently "chaotic and exhibit herd behavior. " There is a growing body of evidence to suggest that riots are not irrational, herd - like behavior ( sometimes called mob mentality ) , but actually follow inverted social norms.
Dealing with riots is often a difficult task for police forces. They may use tear gas or CS gas to control rioters. Riot police may use less - than - lethal methods of control, such as shotguns that fire flexible baton rounds to injure or otherwise incapacitate rioters for easier arrest
🔰 Disturbances میشه اغتشاشات
🔰 Rebellion هم میشه قیام ( قیام معمولاً یک حرکت مردمی است که به صورت امتناع کردن از انجام دستورهای یک مقام مستقر، مقاومت در برابر او و با هدف نفی حاکمیت یا در اعتراض به موضوعی خاص انجام می پذیرد. قیام می تواند ناشی از احساس خشم و عدم پذیرش اوضاع باشد و سپس با امتناع از تسلیم یا اطاعت از مقام مسئول این وضعیت آشکار شود. همچنین ممکن است فردی یا جمعی، صلح آمیز ( نافرمانی مدنی، مقاومت مدنی و مقاومت غیر خشونت آمیز ) یا خشونت آمیز ( تروریسم، خرابکاری و جنگ چریکی ) باشد )

riot به معنای شورش و فتنه و بلوا میباشد
اصطلاح she is a riot هم به معنی دختری که یاغی هست میباشد.
و یکی از مترادف های این کلمهinsurrection هست.
she is riot
فکر می کنم معنی معرکه یا نادر بده
اون یه کیس نادره
اون معرکه است
فتنه . عیاشی کردن. هرزگی
شورش، آشوب
هرج و مرج
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس