فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rinses, rinsing, rinsed
حالات: rinses, rinsing, rinsed
• (1) تعریف: to dip or spray with water in order to remove soap or superficial dirt or food.
• مشابه: flush
• مشابه: flush
- There is still dish soap on these plates; you'll need to rinse them again.
[ترجمه گوگل] هنوز هم صابون ظرف روی این بشقاب ها وجود دارد باید دوباره آنها را بشویید
[ترجمه ترگمان] هنوز یک قالب صابون روی این بشقاب ها هست، باید دوباره آن ها را تمیز کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] هنوز یک قالب صابون روی این بشقاب ها هست، باید دوباره آن ها را تمیز کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I always rinse my hair well after I use the shampoo.
[ترجمه گوگل] من همیشه بعد از استفاده از شامپو موهایم را به خوبی آبکشی می کنم
[ترجمه ترگمان] من همیشه بعد از اینکه از شامپو استفاده می کنم موهام رو تمیز می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من همیشه بعد از اینکه از شامپو استفاده می کنم موهام رو تمیز می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to wash (soap, dirt, or the like) off something with water.
• مشابه: wash
• مشابه: wash
- It took time to rinse all the soap off the dog.
[ترجمه گوگل] شستن تمام صابون از روی سگ زمان برد
[ترجمه ترگمان] زمان آن رسیده بود که تمام صابون را با آب بشویید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] زمان آن رسیده بود که تمام صابون را با آب بشویید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: rinsable (adj.)
مشتقات: rinsable (adj.)
• (1) تعریف: an act or instance of rinsing.
- Give your mouth a rinse after brushing your teeth.
[ترجمه گوگل] بعد از مسواک زدن دهان خود را بشویید
[ترجمه ترگمان] دهان خود را بعد از مسواک زدن مسواک بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دهان خود را بعد از مسواک زدن مسواک بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: water or another solution used for rinsing, such as a cosmetic preparation used to tint or condition the hair.