ringside

/ˈrɪŋˌsaɪd//ˈrɪŋsaɪd/

معنی: در کنار صحنه ورزش
معانی دیگر: (مشت زنی) کنار رینگ، پهلوی رینگ، (سیرک) جلو صحنه، جلو محوطه ی نمایش، در کنار تشک کشتی یا رینگ مشت بازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the area or seats closest to a ring, as at a boxing or wrestling match.

(2) تعریف: any place that offers a close view of an event or spectacle.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: in or related to a ringside.

(2) تعریف: providing a close view.

جمله های نمونه

1. We had ringside seats for the boxing match.
[ترجمه گوگل]ما برای مسابقه بوکس صندلی های کنار رینگ داشتیم
[ترجمه ترگمان]ما صندلی کنار رینگ مسابقه بوکس داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We managed to get ringside seats for the circus.
[ترجمه گوگل]ما موفق شدیم برای سیرک صندلی های کنار رینگ بگیریم
[ترجمه ترگمان] موفق شدیم صندلی کنار رینگ رو به نمایش بذاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I had a ringside seat for the whole performance.
[ترجمه گوگل]برای کل اجرا یک صندلی کنار رینگ داشتم
[ترجمه ترگمان]من جایگاه کنار رینگ رو برای کل اجرا داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At Streb / Ringside, the ushers even gave out ear plugs.
[ترجمه گوگل]در Streb / ​​Ringside، مأموران حتی گوش گیر دادند
[ترجمه ترگمان]در Streb \/ ringside، the حتی به دو شاخه گوش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The result was a highly controversial draw, most ringside commentators agreeing that Hope deserved victory.
[ترجمه گوگل]نتیجه یک تساوی بسیار بحث برانگیز بود، اکثر مفسران کنار رینگ موافق بودند که Hope شایسته پیروزی بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه یک نقاشی بسیار بحث برانگیز بود، بیشتر مفسران ringside موافق بودند که امید سزاوار پیروزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They were given ringside seats because of their devotion to Keiko.
[ترجمه گوگل]به دلیل ارادتشان به کیکو به آنها صندلی های کنار حلقه داده شد
[ترجمه ترگمان]آن ها به خاطر of به Keiko، کرسی های ringside را به او دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One of the perils of sitting ringside.
[ترجمه گوگل]یکی از خطرات نشستن کنار رینگ
[ترجمه ترگمان] یکی از خطرات کنار رینگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Meg had a ringside seat to research her latest role as a tough boxing coach.
[ترجمه گوگل]مگ برای تحقیق در مورد آخرین نقش خود به عنوان یک مربی سخت بوکس، یک صندلی کنار رینگ داشت
[ترجمه ترگمان]مگ یک صندلی کنار رینگ داشت تا آخرین نقش خود را به عنوان مربی بوکس کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bruno and Lewis were both at ringside to witness Bowe's stunning points win over Holyfield.
[ترجمه گوگل]برونو و لوئیس هر دو در کنار رینگ بودند تا شاهد پیروزی خیره کننده بوو بر هالیفیلد باشند
[ترجمه ترگمان]برونو و لو یس هر دو در ringside بودند تا شاهد نکات شگفت انگیز Bowe در Holyfield باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Those across the way claimed ringside seats on wooden chairs, each sitter shielded by a thick cotton-lace curtain.
[ترجمه گوگل]آن‌هایی که در سر راه بودند ادعا می‌کردند که صندلی‌های کنار حلقه روی صندلی‌های چوبی قرار گرفته‌اند، که هر نشیمن با یک پرده توری ضخیم پنبه‌ای محافظت می‌شد
[ترجمه ترگمان]آن هایی که در طول راه، صندلی های چوبی را بر روی صندلی های چوبی قرار می دادند، هر یک از آن ها را پرده ای ضخیم از پنبه پوشانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You've got a ringside seat.
[ترجمه گوگل]شما یک صندلی کنار رینگ دارید
[ترجمه ترگمان] صندلی کنار رینگ رو داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But although we've had a ringside seat, we've never understood you completely, up here north of the 49th parallel.
[ترجمه گوگل]اما اگر چه ما یک صندلی کنار رینگ داشتیم، هرگز شما را کاملاً درک نکردیم، اینجا در شمال موازی 49
[ترجمه ترگمان]اما اگر چه ما یک صندلی کنار دریا داشته باشیم، هرگز شما را کاملا درک نکرده بودیم، اینجا در شمال خیابان ۴۹ ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We had ringside seats for the big fight, and saw it all.
[ترجمه گوگل]ما برای مبارزه بزرگ صندلی های کنار رینگ داشتیم و همه چیز را دیدیم
[ترجمه ترگمان]ما صندلی های کنار رینگ رو برای دعوای بزرگ کنار گذاشته بودیم و همه چیز رو دیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For 3 months I ringside seat - or should I say a bird's - eye view - of God's amazing handiwor k.
[ترجمه گوگل]به مدت 3 ماه من صندلی کنار رینگ - یا بهتر است بگویم یک منظره پرنده - از دست ساز شگفت انگیز خدا k
[ترجمه ترگمان]برای ۳ ماه من صندلی ام را ترک می کنم - یا باید بگویم که یک نگاه خیره - چشم یک پرنده - از handiwor شگفت انگیز خدا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در کنار صحنه ورزش (اسم)
ringside

انگلیسی به انگلیسی

• area located immediately next to a sports or circus ring; seat offering a good view of a performance or event
located immediately next to a sports or circus ring; offering a good view of a performance or event
the ringside is the area immediately around an area such as a circus ring or a boxing ring.
if you have a ringside seat or a ringside view, you have a clear and uninterrupted view of an event.

پیشنهاد کاربران

( بوکس. سیرک و غیره ) کنار رینگ. کنار صحنه
مثال:
a doctor must be present at the ringside
یک دکتر باید کنار رینگ حاضر باشد.

بپرس