ringgit

/ˈrɪŋət//ˈrɪŋət/

(واحد اصلی پول مالزی) رینگیت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: ringgit
• : تعریف: the chief monetary unit of Malaysia, equaling one hundred sen.

جمله های نمونه

1. While the device cost 50 Malaysian ringgit (US$ for the team to produce, he was unsure of how much a mass-produced device would cost.
[ترجمه گوگل]در حالی که این دستگاه 50 رینگیت مالزی (دلار آمریکا برای تیم تولید) هزینه داشت، او مطمئن نبود که یک دستگاه تولید انبوه چقدر هزینه دارد
[ترجمه ترگمان]در حالی که این دستگاه برای تولید این تیم ۵۰ ringgit (برای تیم)هزینه داشت، مطمئن نبود که یک دستگاه تولید انبوه چقدر هزینه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Prices quoted above are based on Malaysian Ringgit. Please click here for the exchange rate.
[ترجمه گوگل]قیمت های ذکر شده در بالا بر اساس رینگیت مالزی است لطفا برای نرخ ارز اینجا کلیک کنید
[ترجمه ترگمان]قیمت ذکر شده در بالا، براساس Ringgit مالزی است لطفا برای نرخ ارز اینجا کلیک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Other traded months rose between 32 and 79 ringgit in overall trade of 195 lots of 25 tonnes each.
[ترجمه گوگل]سایر ماه های معامله شده بین 32 تا 79 رینگیت در معاملات کلی 195 لات 25 تنی هر کدام افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]تجارت جهانی دیگر بین ۳۲ تا ۷۹ ringgit در تجارت کلی ۱۹۵ تن هر کدام ۲۵ تن افزایش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Malaysia's ringgit appreciated the most in Asia last year, rising by 8%, followed closely by the Thai baht, which rose by 11%, and the Singapore dollar, which climbed by 3%.
[ترجمه گوگل]رینگیت مالزی در سال گذشته بیشترین افزایش را در آسیا داشت و 8 درصد افزایش یافت و پس از آن بات تایلند با 11 درصد افزایش و دلار سنگاپور با 3 درصد افزایش قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]ringgit مالزی در سال گذشته بیش ترین میزان را در آسیا به دست آورد و با ۸ درصد افزایش به همراه تیم تایلند که ۱۱ درصد افزایش یافت و دلار سنگاپور که ۳ % صعود کرد را نیز مورد تحسین قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Hong Kong dollar and Malaysian ringgit are also fixed.
[ترجمه گوگل]دلار هنگ کنگ و رینگیت مالزی نیز ثابت هستند
[ترجمه ترگمان]دلار هنگ کنگ و ringgit مالزی نیز ثابت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The principal measure taken were to move the ringgit from a free float to a fixed exchange rate regime.
[ترجمه گوگل]اقدام اصلی انجام شده انتقال رینگیت از یک شناور آزاد به یک رژیم نرخ ارز ثابت بود
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری اصلی برای انتقال the از شناور آزاد به یک رژیم نرخ ارز ثابت انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So far this year, the Malaysian ringgit is up 5% against the dollar and the Korean won and Indian rupee are both up about 5%.
[ترجمه گوگل]در سال جاری تاکنون، رینگیت مالزی 5 درصد در برابر دلار و وون کره و روپیه هند هر دو حدود 5 درصد افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]تا کنون، the مالزی در برابر دلار ۵ درصد و روپیه و روپیه هندی هم حدود ۵ درصد افزایش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Rates are in Ringgit Malaysia and subject to change without prior notice.
[ترجمه گوگل]نرخ ها در رینگیت مالزی است و بدون اطلاع قبلی قابل تغییر است
[ترجمه ترگمان]نرخ اقامت در Ringgit مالزی و منوط به تغییر بدون توجه قبلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For example, the Malaysian ringgit would be used if trades were settled in Malaysia.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، اگر معاملات در مالزی انجام شود، از رینگیت مالزی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، the مالزی در صورتی استفاده خواهد شد که معاملات در مالزی حل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Without the proposed issues, pretax profit would come to 49 43 million ringgit, the circular said.
[ترجمه گوگل]در بخشنامه آمده است که بدون مسائل پیشنهادی، سود پیش از مالیات به 4943 میلیون رینگیت می رسد
[ترجمه ترگمان]این بخشنامه گفت که بدون مسائل مطرح شده، سود pretax به ۴۹ میلیون ringgit می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Like Bangkok, many taxis are now metered, so you can round up to the nearest ringgit.
[ترجمه گوگل]مانند بانکوک، بسیاری از تاکسی‌ها در حال حاضر دارای متر هستند، بنابراین می‌توانید به نزدیک‌ترین رینگیت جمع کنید
[ترجمه ترگمان]مثلا بانکوک، خیلی از تاکسی ها تا حالا metered، پس شما می توانید به نزدیک ترین ringgit بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Instead, currencies that used to gyrate sharply during stock selloffs such as the Thai baht, Malaysian ringgit and Indonesian rupiah have barely budged.
[ترجمه گوگل]در عوض، ارزهایی که در زمان فروش سهام به شدت چرخیده بودند مانند بات تایلند، رینگیت مالزی و روپیه اندونزی به سختی تکان خورده اند
[ترجمه ترگمان]در عوض، واحدهای پولی که در طول selloffs سهام مانند the تایلندی، ringgit مالزی و rupiah اندونزیایی مورد استفاده قرار گرفتند، به سختی تغییر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Based on the calculation of exchange rate volatility by GARCH model, this paper compared RMB with US dollar, Japanese Yen, HK dollar, Philippine peso, Malaysia Ringgit and Singapore dollar.
[ترجمه گوگل]این مقاله بر اساس محاسبه نوسان نرخ ارز توسط مدل GARCH، RMB را با دلار آمریکا، ین ژاپن، دلار هنگ کنگ، پزو فیلیپین، رینگیت مالزی و دلار سنگاپور مقایسه کرد
[ترجمه ترگمان]براساس محاسبه نوسانات نرخ ارز توسط مدل GARCH، این مقاله RMB را با دلار آمریکا، ین ژاپن، HK دلار، پزو ژاپن، مالزی Ringgit و سنگاپور مقایسه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• monetary unit of malaysia

پیشنهاد کاربران

بپرس