ring road


(انگلیس) جاده ی کمربندی (امریکا: beltway)

جمله های نمونه

1. The shortest route home is round the ring road.
[ترجمه گوگل]کوتاه ترین مسیر خانه دور جاده کمربندی است
[ترجمه ترگمان]کوتاه ترین مسیر خانه دور از جاده کمربندی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The new ring road should reduce city centre traffic.
[ترجمه گوگل]جاده کمربندی جدید باید ترافیک مرکز شهر را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]این جاده کمربندی جدید باید ترافیک مرکز شهر را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ring road runs around the periphery of the city centre.
[ترجمه گوگل]جاده کمربندی در اطراف مرکز شهر قرار دارد
[ترجمه ترگمان]این جاده کمربندی حول محور مرکز شهر می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is the ring road that circles the city.
[ترجمه گوگل]این جاده کمربندی است که دور شهر می چرخد
[ترجمه ترگمان]این جاده کمربندی است که شهر را اداره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nine tenths of the Leicester ring road is finished and has been for some years.
[ترجمه گوگل]نه دهم جاده کمربندی لستر تمام شده است و چند سالی است که ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]نه دهم از جاده کمربندی لس تر به پایان رسیده و چند سال است که به پایان رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All the good spots are close to the ring road.
[ترجمه گوگل]تمام نقاط خوب نزدیک به جاده کمربندی است
[ترجمه ترگمان]همه نقطه های خوب به جاده حلقه بسته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ringway One was an inner ring road running largely through working-class areas of housing stress.
[ترجمه گوگل]Ringway One یک جاده کمربندی داخلی بود که عمدتاً از میان مناطق طبقه کارگر پر از استرس مسکن عبور می کرد
[ترجمه ترگمان]Ringway یکی از جاده های کمربندی داخلی بود که تا حد زیادی از طریق مناطق کارگری از استرس مسکن فاصله داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She fills up with petrol on the ring road.
[ترجمه گوگل]او در جاده کمربندی بنزین پر می کند
[ترجمه ترگمان]او بنزین را در جاده کمربندی پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Back beside the ring road and the footbridge.
[ترجمه گوگل]برگشت کنار جاده کمربندی و پل عابر پیاده
[ترجمه ترگمان]کنار جاده حلقه و پل پیاده رو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We deliver for free within the Ring Road.
[ترجمه گوگل]ما به صورت رایگان در جاده کمربندی تحویل می دهیم
[ترجمه ترگمان]ما رایگان در جاده حلقه تحویل می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Surrounding traffic: North Second Ring Road, Guangzhou-Shantou, Guangzhou-Shenzhen, Guangzhou-Huizhou, Canton River high speed, about 30 minutes, the traffic is very convenient.
[ترجمه گوگل]ترافیک اطراف: جاده حلقه دوم شمالی، گوانگژو-شانتو، گوانگژو-شنژن، گوانگژو-هویژو، رودخانه کانتون با سرعت بالا، حدود 30 دقیقه، ترافیک بسیار راحت است
[ترجمه ترگمان]ترافیک اطراف: جاده کمربندی شمالی، گوانگ ژو، Guangzhou، گوانگجو - Huizhou، سرعت بالا، حدود ۳۰ دقیقه، ترافیک بسیار مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It spreads out in bands of concentric ring roads, of which the fifth and outermost (the Sixth Ring Road) passes through several satellite towns.
[ترجمه گوگل]این در نوارهایی از جاده های حلقوی متحدالمرکز پخش می شود، که پنجمین و بیرونی ترین آنها (جاده حلقه ششم) از چندین شهر اقماری می گذرد
[ترجمه ترگمان]این گروه در دسته های جاده های حلقوی متحد المرکز، که پنجمین و بیرونی ترین (جاده کمربندی ششم)از چندین شهر ماهواره ای عبور می کند، پخش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So the better route is the Fourth Ring Road, right ?
[ترجمه گوگل]بنابراین مسیر بهتر جاده کمربندی چهارم است، درست است؟
[ترجمه ترگمان]پس مسیر بهتر، راه چهارم راه است، درست است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The capital has a inner ring road.
[ترجمه گوگل]پایتخت یک جاده کمربندی داخلی دارد
[ترجمه ترگمان]پایتخت دارای یک جاده کمربندی داخلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] راه کمربندی - جاده کمربندی - مسیر کمربندی

انگلیسی به انگلیسی

• (british) beltway, highway that encircles a city
a ring road is a road that goes round the edge of a town and avoids the centre of it.

پیشنهاد کاربران

جاده کمربندی
مثال:
a collision on the ring road
یک تصادف بر روی جاده کمربندی
ring road ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: حلقه‏راه
تعریف: راهی حلقوی پیرامون یک محوطه برای دسترسی به آن محوطه
جاده کمربندی
E. g. The ring road runs around the periphery of the city centre
جاده کمربندی حاشیه مرکز شهر رو دور میزنه
( از اطراف/بیرون مرکز شهر رد میشه )

بپرس