rill

/ˈrɪl//rɪl/

معنی: جویبار، جوی کوچک، منبع، شیارهای ساحلی دریا، جاری شدن
معانی دیگر: به صورت نخاب جاری شدن، مانند جویچه بودن، جوی، جویچه، باریکاب، نخاب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small brook or creek.
مشابه: creek
اسم ( noun )
• : تعریف: any of numerous long narrow valleys or trenches on the moon's surface.

جمله های نمونه

1. A bridge spanned the rill.
[ترجمه گوگل]پلی بر روی رودخانه می‌گذشت
[ترجمه ترگمان]یه پل از the گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A ditch diverted water from the rill into the fields.
[ترجمه گوگل]یک خندق آب را از رودخانه به داخل مزارع منحرف کرد
[ترجمه ترگمان]گودالی آب را از جویبارها به دشت ها سرازیر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ray LaHood, R-Ill., said in a telephone interview Friday.
[ترجمه گوگل]Ray LaHood، R-Ill, در یک مصاحبه تلفنی روز جمعه گفت
[ترجمه ترگمان]ری لاهود، آر ای در یک مصاحبه تلفنی در روز جمعه گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Henry Hyde, R-Ill, who was tapped by the candidate to chair the panel responsible for shaping the platform language.
[ترجمه گوگل]Henry Hyde، R-Ill، که توسط نامزد برای ریاست هیئت مسئول شکل‌دهی زبان پلتفرم انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]هنری هاید، R - I، که از کاندید برای ریاست هیات مسئول شکل دادن به زبان سکو استفاده کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Henry Hyde, R-Ill., a longtime abortion opponent tapped by Dole to chair the committee crafting the official party platform.
[ترجمه گوگل]هنری هاید، R-Ill, یک مخالف قدیمی سقط جنین که توسط دول برای ریاست کمیته ایجاد پلت فرم رسمی حزب انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]هنری هاید، آر ای یک رقیب قدیمی سقط جنین که توسط دول به راه افتاد تا ریاست کمیته را بر روی سکوی رسمی حزب ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Henry Hyde, R-Ill., as an interim speaker.
[ترجمه گوگل]هنری هاید، R-Ill, به عنوان سخنران موقت
[ترجمه ترگمان]هنری هاید، آر ای به عنوان یک سخنگوی موقت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The water in this rill is very clean.
[ترجمه گوگل]آب این رودخانه بسیار تمیز است
[ترجمه ترگمان]آب در این جویبار بسیار تمیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is the precondition for the rill flow hydraulic calculation to confirm the rill flow pattern.
[ترجمه گوگل]پیش شرط محاسبه هیدرولیک جریان شیار برای تایید الگوی جریان شیار است
[ترجمه ترگمان]این the برای محاسبه هیدرولیکی جریان rill برای تایید الگوی جریان جویبار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is a spare toilet rill in the bathroom cupboard.
[ترجمه گوگل]یک توالت یدکی در کمد حمام وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یه جریان توالت اضافی تو قفسه توالت هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. By the side of the rill.
[ترجمه گوگل]در کنار رودخانه
[ترجمه ترگمان]در کنار جویبار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sediment regime rill erosion process was always detachment - transport.
[ترجمه گوگل]فرآیند فرسایش شیاری رژیم رسوب همیشه جداسازی - حمل و نقل بود
[ترجمه ترگمان]رژیم Sediment از فرآیند فرسایش همواره واحد و نقل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. From a practical standpoint, rill erosion forms small channels.
[ترجمه گوگل]از نقطه نظر عملی، فرسایش شیاری کانال های کوچکی را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه عملی، فرسایش rill کانال های کوچکی را شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Stands nearby murmur the rill, listens to the running water to wash your memory.
[ترجمه گوگل]می ایستد در نزدیکی رودخانه را زمزمه می کند، به آب روان گوش می دهد تا حافظه شما را بشوید
[ترجمه ترگمان]در همان اطراف جریان را زمزمه می کند و جریان آب را به گوش می رسد و به آب جاری گوش می دهد تا حافظه ات را بشوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جویبار (اسم)
rush, acequia, rivulet, rill, coulee, fluor, streamlet

جوی کوچک (اسم)
rivulet, rill, brooklet

منبع (اسم)
original, cause, rill, source, provenance, fount, fountainhead, wellspring, headspring, quarry, parent, wellhead

شیارهای ساحلی دریا (اسم)
rill

جاری شدن (فعل)
pour, rill, stream, run, trill, flux, disembogue, gush, emanate

تخصصی

[عمران و معماری] جوبچه - شیار - جویبارک
[زمین شناسی] جوبچه، شیار، جویبارک، نهر باریک، بریدگی حاصل از اثر جریان، نهر کوچک - - در موضوع رودخانه: الف) یک نهر یا جریان جاری آب یک رود یا رودخانه کوچک. - - ب) یک کانال کوچک که توسط یک نهر، خصوصاً در خاک، فرسوده و حفر شده است. یکی از اولین و کوچکترین کانال های تشکیل شده توسط رواناب. مانند جویبار یا نهر بندکنشی. مترادف: کانال جویبار. - - در موضوع ماه: ماه دره. - - در موضوع ساحل: الف) یک جویبار یا آبراهه کوچک موقتی که آب موج را بعد از اینکه بر روی ساحل شکست به دریا یا دریاچه حمل می کند. خصوصاً جویباری که به دنبال یک کشند پیش آمده تشکیل می شود. این جویبار ممکن است پهنای 10-2 میلی متر و طول 5/0 متر یا بیشتر و حدود 1 میلی متر عمق داشته باشد. - ب) رود بسیار ظریف و کوچک یا ورقه ای بسیار باریک از آب که در یک جویبار جریان دارد. -
[خاک شناسی] شیار
[آب و خاک] شیار

انگلیسی به انگلیسی

• any of many long trenches on the surface of the moon (also rille); small brook, stream

پیشنهاد کاربران

مسیر حرکت آب باعث فرسایش خاک میشه و یه آبراه ایجاد میکنه این آبراه اگه کم عمق باشه ( تا ۳۰ سانتی متر ) بهش میگن rill و اگه عمقش بیشتر از ۳۰ سانتی متر باشه بهش میگن gully

بپرس