صفت ( adjective )
مشتقات: rigorously (adv.), rigorousness (n.)
مشتقات: rigorously (adv.), rigorousness (n.)
• (1) تعریف: showing strictness or sternness.
• مترادف: exact, exacting, harsh, severe, stern, strict, stringent
• متضاد: lax
• مشابه: austere, demanding, dour, hard, rigid, rugged, tough, trying
• مترادف: exact, exacting, harsh, severe, stern, strict, stringent
• متضاد: lax
• مشابه: austere, demanding, dour, hard, rigid, rugged, tough, trying
- The soldiers were kept to a rigorous military regimen.
[ترجمه گوگل] سربازان تحت یک رژیم نظامی سختگیرانه نگه داشته شدند
[ترجمه ترگمان] سربازان تحت رژیم سخت نظامی نگهداری می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سربازان تحت رژیم سخت نظامی نگهداری می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: harsh or severe.
• مترادف: hard, harsh, rough, severe, tough
• متضاد: mild
• مشابه: dour, trying
• مترادف: hard, harsh, rough, severe, tough
• متضاد: mild
• مشابه: dour, trying
- Life is precarious in the rigorous arctic climate.
[ترجمه گوگل] زندگی در آب و هوای سخت قطب شمال متزلزل است
[ترجمه ترگمان] زندگی در آب و هوای قطبی سخت نامطمئن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] زندگی در آب و هوای قطبی سخت نامطمئن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: thoroughly accurate; precise.
• مترادف: accurate, exact, precise, rigid, strict
• متضاد: slapdash
• مشابه: close, correct, demanding, exacting, mathematical
• مترادف: accurate, exact, precise, rigid, strict
• متضاد: slapdash
• مشابه: close, correct, demanding, exacting, mathematical
- The equipment must meet rigorous specifications.
[ترجمه گوگل] تجهیزات باید دارای مشخصات دقیق باشند
[ترجمه ترگمان] تجهیزات باید دارای مشخصات دقیق باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تجهیزات باید دارای مشخصات دقیق باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید