1. i attached the legs rigidly to the table
پایه ها را محکم به میز وصل کردم.
2. He maintains a rigidly right-wing political stance.
[ترجمه گوگل]او یک موضع سیاسی سختگیرانه جناح راست دارد
[ترجمه ترگمان]او موضع سیاسی جناح راست خود را حفظ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او موضع سیاسی جناح راست خود را حفظ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Many writers at this time held rigidly dogmatic views.
[ترجمه گوگل]بسیاری از نویسندگان در آن زمان دیدگاههای سختگیری جزمی داشتند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از نویسندگان در این زمان دیدگاه های متعصبانه داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از نویسندگان در این زمان دیدگاه های متعصبانه داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The curriculum is rigidly prescribed from an early age.
[ترجمه گوگل]برنامه درسی از سنین پایین به شدت تجویز می شود
[ترجمه ترگمان]برنامه آموزشی به شدت از سن پایین تجویز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برنامه آموزشی به شدت از سن پایین تجویز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I have to plan my academic work very rigidly and set myself clear objectives.
[ترجمه گوگل]من باید کار آکادمیک خود را بسیار سفت و سخت برنامه ریزی کنم و اهداف روشنی برای خودم تعیین کنم
[ترجمه ترگمان]من باید کار علمی خود را به طور کامل برنامه ریزی کرده و اهداف خود را مشخص کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من باید کار علمی خود را به طور کامل برنامه ریزی کرده و اهداف خود را مشخص کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. All the units interlock with one another rigidly.
[ترجمه گوگل]همه واحدها به طور سفت و سخت با یکدیگر متصل می شوند
[ترجمه ترگمان]همه واحدها به طور کامل درهم قفل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همه واحدها به طور کامل درهم قفل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. My correspondence happens to be rigidly controlled.
[ترجمه گوگل]مکاتبات من اتفاقاً به شدت کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]مکاتبه من کاملا تحت کنترل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مکاتبه من کاملا تحت کنترل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The speed limit must be rigidly enforced.
[ترجمه گوگل]محدودیت سرعت باید به شدت اجرا شود
[ترجمه ترگمان]حد سرعت باید به طور کامل اجرا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حد سرعت باید به طور کامل اجرا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The company's structure is rigidly hierarchical.
[ترجمه گوگل]ساختار شرکت به شدت سلسله مراتبی است
[ترجمه ترگمان]ساختار شرکت به طور کامل سلسله مراتبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ساختار شرکت به طور کامل سلسله مراتبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Life today is rigidly compartmentalized into work and leisure.
[ترجمه گوگل]زندگی امروز به شدت به کار و اوقات فراغت تقسیم شده است
[ترجمه ترگمان]زندگی امروزه به شدت به کار و زندگی اختصاص داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زندگی امروزه به شدت به کار و زندگی اختصاص داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The play, whose style is rigidly formal, is typical of the period.
[ترجمه گوگل]نمایشنامه ای که سبک آن به شدت رسمی است، نمونه ای از آن دوره است
[ترجمه ترگمان]نمایش، که سبک آن بسیار رسمی است، معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نمایش، که سبک آن بسیار رسمی است، معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In a traditional Chinese family filial piety is rigidly observed.
[ترجمه گوگل]در یک خانواده سنتی چینی، فرزندسالاری به شدت رعایت می شود
[ترجمه ترگمان]در یک خانواده سنتی، تقوا فرزندی به طور کامل مراعات می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در یک خانواده سنتی، تقوا فرزندی به طور کامل مراعات می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. His gaze was rigidly fixed ahead.
[ترجمه گوگل]نگاهش محکم به جلو خیره شده بود
[ترجمه ترگمان]نگاهش را سخت به جلو دوخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نگاهش را سخت به جلو دوخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. If you insist, we shall rigidly enforce that provision, in the courts if necessary which would ruin your career once and for all.
[ترجمه گوگل]اگر اصرار کنید، ما آن ماده را در صورت لزوم در دادگاه اجرا خواهیم کرد که یک بار برای همیشه شغل شما را خراب می کند
[ترجمه ترگمان]اگر شما اصرار داشته باشید، در صورت لزوم، آن بند را در دادگاه ها به اجرا خواهیم گذاشت که کار شما را یک بار و برای همیشه خراب خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر شما اصرار داشته باشید، در صورت لزوم، آن بند را در دادگاه ها به اجرا خواهیم گذاشت که کار شما را یک بار و برای همیشه خراب خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It represented a form of opposition to the rigidly hierarchical structures of Rome.
[ترجمه گوگل]این بیانگر نوعی مخالفت با ساختارهای سلسله مراتبی سخت رم بود
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده شکلی از مخالفت با ساختارهای سخت سلسله مراتبی رم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده شکلی از مخالفت با ساختارهای سخت سلسله مراتبی رم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید