انصافاً هم
1_براستی، بدرستی، انصافا، خداوکیلی. . این هنرپیشه جایزه نقش اول رو برده و براستی rightly so شایستگی اش رو داره. 2_اصطلاح And rightly so به معای "محق بودن، حق داشتن. مثال :مردم معترض هستند و کاملا حق دارند!
1_انصافا، براستی، خداوکیلی. . مثال:این هنرپیشه جایزه نقش اول رو برده و براستی شایستگی اش را در فیلم نشان داده است. 2_And rightly so محق بودن، واقعا حق داره. . مثال: مردم بخاطر افزایش دستمزد سالیانه معترض هستند و حق دارن که معترض باشن.
حق هم داره
حق هم دارن
وقتی کسی کاری می کنه و میخوایم بگیم حق داره که فلان کار رو کرده
حق هم دارن
وقتی کسی کاری می کنه و میخوایم بگیم حق داره که فلان کار رو کرده
درستش همینه
A lot of people are very wary of privatizing pieces of infrastructure and rightly so
بسیاری از مردم بابت خصوصی سازی بخش ها خیلی محتاط عمل میکنند و درستش همینه
بسیاری از مردم بابت خصوصی سازی بخش ها خیلی محتاط عمل میکنند و درستش همینه
خوب است، درست است، عادلانه است، منصفانه است
یعنی مسئله ای که توضیح داده اید به عقیده شما از لحاظ اخلاقی درست یا منصفانه است
یعنی مسئله ای که توضیح داده اید به عقیده شما از لحاظ اخلاقی درست یا منصفانه است