right wing

/ˈraɪtˈwɪŋ//raɪtwɪŋ/

معنی: جناح راست
معانی دیگر: (احزاب و دستجات سیاسی) جناح راست، (جناح) راستگرا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: right-wing (adj.), right-winger (n.)
• : تعریف: those within a political group who are the most conservative or reactionary. (Cf. left wing.)
متضاد: left wing

جمله های نمونه

1. Religious fanatics have formed an unholy alliance with right wing groups.
[ترجمه گوگل]متعصبان مذهبی یک اتحاد نامقدس با گروه های جناح راست تشکیل داده اند
[ترجمه ترگمان]متعصبان مذهبی یک اتحاد unholy با گروه های جناح راست تشکیل داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The election result marked the eclipse of the right wing.
[ترجمه گوگل]نتیجه انتخابات نشان دهنده کسوف جناح راست بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه انتخابات، سایه جناح راست را مشخص کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. During the last decade the right wing of the party has held the whip hand.
[ترجمه گوگل]در طول دهه گذشته جناح راست حزب دست شلاق را گرفته است
[ترجمه ترگمان]در طول دهه گذشته جناح راست حزب، شلاق را نگه داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The president is on the left/right wing of the Democratic party.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور در جناح چپ/راست حزب دموکرات قرار دارد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور در جناح چپ جناح راست حزب دموکرات قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He played left/right wing for Manchester United.
[ترجمه گوگل]او در منچستریونایتد در وینگر چپ/راست بازی کرد
[ترجمه ترگمان]او جناح چپ \/ راست منچستر یونایتد را بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He's on the right wing of the party.
[ترجمه گوگل]او در جناح راست حزب است
[ترجمه ترگمان]او در جناح راست حزب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The neo-Socialists were a small right wing group.
[ترجمه گوگل]نئو سوسیالیست ها یک گروه کوچک جناح راست بودند
[ترجمه ترگمان]سوسیالیست ها و سوسیالیست ها یک گروه کوچک جناح راست بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is on the right wing of the party.
[ترجمه گوگل]او در جناح راست حزب است
[ترجمه ترگمان]او در جناح راست حزب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. First and foremost,[sentence dictionary] our fear that the right wing would have veto power over appointments to the Supreme Court.
[ترجمه گوگل]اول و مهمتر از همه، [فرهنگ جملات] ترس ما از این است که جناح راست بر انتصابات در دیوان عالی حق وتو داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اول و مهم تر از همه، [ فرهنگ لغت [ جمله ] ترس ما از اینکه جناح راست قدرت را بر انتصاب به دادگاه عالی وتو خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He plays on the right wing and has pace as well as skill.
[ترجمه گوگل]او در جناح راست بازی می کند و سرعت و مهارت دارد
[ترجمه ترگمان]او در جناح راست بازی می کند و سرعت و مهارت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That you know it is right wing agenda.
[ترجمه گوگل]که می دانید دستور کار جناح راست است
[ترجمه ترگمان]که می دانید دستور کار جناح راست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The 1933 elections demonstrated the growing right wing reaction against left wing republican parties.
[ترجمه گوگل]انتخابات 1933 واکنش فزاینده جناح راست علیه احزاب جمهوری خواه جناح چپ را نشان داد
[ترجمه ترگمان]انتخابات سال ۱۹۳۳ واکنش جناح راست رو به رشد را علیه احزاب جمهوری خواه جناح چپ نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In Sao Paulo, after one term of office, right wing parties regained the government.
[ترجمه گوگل]در سائوپائولو، پس از یک دوره ریاست جمهوری، احزاب جناح راست دوباره دولت را به دست گرفتند
[ترجمه ترگمان]در سائوپائولو، پس از یک دوره اداره، احزاب جناح راست دولت را دوباره به دست آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Powell spoke hours after the right wing of the Republican party began to unify behind Dole.
[ترجمه گوگل]پاول ساعاتی پس از اینکه جناح راست حزب جمهوری خواه شروع به متحد شدن پشت سر دول کرد، صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]پاول ساعاتی پس از اینکه جناح راست حزب جمهوری خواه شروع به متحد کردن در پشت دول کرد، سخنرانی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Janeth Arcain was standing on the right wing, watching, waiting, figuring Cooper was going to make a play.
[ترجمه گوگل]جانت آرکین در جناح راست ایستاده بود، تماشا می کرد، منتظر بود، فکر می کرد که کوپر قرار است نمایشی بسازد
[ترجمه ترگمان]Janeth در جناح راست ایستاده بود و منتظر بود که کوپر بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جناح راست (اسم)
right wing

انگلیسی به انگلیسی

• conservative members of a political party; conservative party, conservative persons
right-wing people support the political ideals of conservatism and capitalism.
the right wing of a political party consists of the members who are most strongly in favour of conservatism and capitalism.

پیشنهاد کاربران

بپرس