دقیقاً باب میل بودن / کاملاً مناسب بودن / تو خطِ خودشه ( در زبان محاوره ای: این دقیقاً چیزیه که حال می کنه باهاش، این دقیقاً تخصصشه، این کار خودشه )
🔹 مثال ها:
That new art exhibit is right up your alley—you love surrealism! اون نمایشگاه هنری جدید دقیقاً باب میلته—تو عاشق سوررئالیسمی!
... [مشاهده متن کامل]
Fixing engines is right up his alley. He’s been doing it since he was a kid. تعمیر موتور دقیقاً تخصصشه. از بچگی این کارو می کرده.
This job opportunity sounds right up your alley. You’ve got all the right skills. این فرصت شغلی خیلی بهت می خوره. همه مهارت هاشو داری.
🔹 مثال ها:
That new art exhibit is right up your alley—you love surrealism! اون نمایشگاه هنری جدید دقیقاً باب میلته—تو عاشق سوررئالیسمی!
... [مشاهده متن کامل]
Fixing engines is right up his alley. He’s been doing it since he was a kid. تعمیر موتور دقیقاً تخصصشه. از بچگی این کارو می کرده.
This job opportunity sounds right up your alley. You’ve got all the right skills. این فرصت شغلی خیلی بهت می خوره. همه مهارت هاشو داری.