right to life


وابسته به مخالفان سقط جنین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: right-to-lifer (n.)
• : تعریف: of or pertaining to a belief, organization, political party, or the like that is opposed to artificially induced abortion, esp. legalized abortion; anti-abortion.

جمله های نمونه

1. Every unborn child has a right to life.
[ترجمه گوگل]هر کودک متولد نشده حق زندگی دارد
[ترجمه ترگمان]هر کودک متولد نشده حق زندگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The right to life is the most basic of human rights.
[ترجمه گوگل]حق حیات اساسی ترین حقوق بشر است
[ترجمه ترگمان]حق زندگی یکی از اساسی ترین حقوق بشر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He argues that murderers forfeit their own right to life.
[ترجمه گوگل]او استدلال می کند که قاتلان حق زندگی خود را از دست می دهند
[ترجمه ترگمان]او استدلال می کند که قاتلان حق خود را برای زندگی از دست خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Though Mary has the right to life she has little right to be alive.
[ترجمه گوگل]اگرچه مریم حق زندگی دارد، اما حق کمی برای زنده بودن دارد
[ترجمه ترگمان]با اینکه مری حق دارد زندگی کند، حق دارد زنده بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The right to life is not an absolute.
[ترجمه گوگل]حق حیات مطلق نیست
[ترجمه ترگمان]حق حیات مطلق نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Life is more precious than profits, and the right to life is the most precious of all rights.
[ترجمه گوگل]زندگی گرانبهاتر از سود است و حق زندگی گرانبهاترین حقوق است
[ترجمه ترگمان]زندگی ارزشمندتر از سود است و حق حیات ارزشمندترین حقوق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is the right to life and love.
[ترجمه گوگل]این حق زندگی و عشق است
[ترجمه ترگمان]این حق زندگی و عشق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We cherish life and also have the unlimited right to life with emotion.
[ترجمه گوگل]ما زندگی را گرامی می داریم و همچنین حق نامحدود زندگی با احساسات را داریم
[ترجمه ترگمان]ما زندگی را گرامی می داریم و همچنین دارای حق نامحدود زندگی با احساسات هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Did men recognize our right to life?
[ترجمه گوگل]آیا مردان حق زندگی ما را به رسمیت شناختند؟
[ترجمه ترگمان]مردها حق زندگی ما رو به رسمیت شناختن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The theory is based on characteristics of the right to life and special function of constitution.
[ترجمه گوگل]این نظریه مبتنی بر ویژگی های حق حیات و عملکرد ویژه قانون اساسی است
[ترجمه ترگمان]این تئوری بر مبنای ویژگی های حق زندگی و کارکرد خاص قانون اساسی استوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For the Pro-Choice people the Right to Life/Anti Abortion folks are Anti-Choice.
[ترجمه گوگل]برای افراد طرفدار انتخاب، افراد حق زندگی/ضد سقط جنین ضد انتخاب هستند
[ترجمه ترگمان]برای افرادی که انتخاب می کنند حق زندگی با مردم Anti با انتخاب مخالف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Everyone's right to life shall be protected by law.
[ترجمه گوگل]حق زندگی هر کس باید توسط قانون حمایت شود
[ترجمه ترگمان]همه حق دارند که از قانون محافظت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The lion's right to life necessitates violating the antelope's right to life.
[ترجمه گوگل]حق حیات شیر ​​مستلزم نقض حق حیات آنتلوپ است
[ترجمه ترگمان]حق زندگی برای زندگی مستلزم نقض حق antelope به زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Surely the fetus has a right to life?
[ترجمه گوگل]حتما جنین حق زندگی داره؟
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است جنین حق حیات داشته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

حق حیات ( یکی از حقوق موجود در بیانیه حقوق بشر )

بپرس