right of way

/ˈraɪtəvˈweɪ//raɪtəvweɪ/

(رانندگی) حق تقدم، (حقوق) حق عبور (مثلا از روی زمین شخص دیگر)، جاده ی مجاز (برای همگان)، معبر قانونی، (راه آهن) باریکه زمین لازم برای ریل گذاری، زمین متعلق به راه آهن، حق عبور از روی ملک دیگری، حق تقدم در عبوروسائط نقلیه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: right of ways, rights of way
(1) تعریف: the right by law or custom for one vehicle, vessel, person, or the like to move ahead of or in front of another.

(2) تعریف: an area or route whose use is legally designated.

- a right of way for bicyclists
[ترجمه گوگل] حق تقدم برای دوچرخه سواران
[ترجمه ترگمان] یک راه مناسب برای دوچرخه سواران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a railroad right of way
[ترجمه گوگل] یک راه آهن سمت راست
[ترجمه ترگمان] راه آهن از راه راست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the legal permission to pass over or move through another's land.
مشابه: passage

جمله های نمونه

1. I never know who has right of way at this junction.
[ترجمه گوگل]من هرگز نمی دانم چه کسی در این تقاطع حق تقدم دارد
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت نمی دونم چه کسی در این تقاطع حق داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pedestrians have right of way at this turning.
[ترجمه گوگل]عابران پیاده در این پیچ حق تقدم دارند
[ترجمه ترگمان]Pedestrians از این راه حق انتخاب دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The path is not a public right of way .
[ترجمه گوگل]مسیر حق تقدم عمومی نیست
[ترجمه ترگمان]راه حق عمومی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I had right of way at the junction.
[ترجمه گوگل]من در تقاطع حق تقدم داشتم
[ترجمه ترگمان]من درست سر راه ورودی بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is no public right of way across the fields.
[ترجمه گوگل]هیچ حق عبور عمومی در میان میدان ها وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ حق عمومی برای عبور از این زمینه ها وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Whose right of way is it?
[ترجمه گوگل]حق تقدم مال کیست؟
[ترجمه ترگمان]حق با کیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's my right of way, so you should have stopped and let me go.
[ترجمه گوگل]این حق من است، پس باید می ایستید و اجازه می دادید بروم
[ترجمه ترگمان]این کار درست من است، پس باید می ایستاد و اجازه می داد که بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Is there a right of way across these fields?
[ترجمه گوگل]آیا در این زمینه ها حق تقدم وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا راهی برای عبور از این زمین ها هست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If this happens then the parents have the right of way, so to speak.
[ترجمه گوگل]اگر این اتفاق بیفتد، به اصطلاح، والدین حق تقدم دارند
[ترجمه ترگمان]اگر این اتفاق بیفتد پدر و مادر حق دارند که صحبت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cab paused at an intersection to give right of way to a car chase.
[ترجمه گوگل]کابین در یک تقاطع مکث کرد تا حق تقدم را به تعقیب و گریز ماشین بدهد
[ترجمه ترگمان]تاکسی در یک تقاطع توقف کرد تا راه رفتن به سمت راست اتومبیل را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But the path along the river is a right of way, and there's only a token wire in between.
[ترجمه گوگل]اما مسیر در امتداد رودخانه حق تقدم است و فقط یک سیم نماد در بین آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اما مسیری که در طول رودخانه قرار دارد مسیر درستی است و فقط یک سیم نازکی بین آن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Private property—no right of way.
[ترجمه گوگل]مالکیت خصوصی - بدون حق تقدم
[ترجمه ترگمان]حق مالکیت خصوصی - نه حق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In crosswalk, pedestrians have the right of way.
[ترجمه گوگل]در خط عابر پیاده، عابران پیاده حق تقدم دارند
[ترجمه ترگمان]در crosswalk، عابران هم حق دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Traffic laws clearly state which vehicles have the right of way.
[ترجمه گوگل]قوانین راهنمایی و رانندگی به وضوح بیان می کند که کدام خودروها حق تقدم دارند
[ترجمه ترگمان]قوانین ترافیکی به روشنی وضع حمل و نقل خودروها را به روشنی بیان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Vehicles yield to those with the right of way - particularly pedestrians.
[ترجمه گوگل]وسایل نقلیه به کسانی که حق تقدم دارند - به ویژه عابران پیاده تسلیم می شوند
[ترجمه ترگمان]وسایل نقلیه به سمت کسانی که حق پیاده شدن دارند، تسلیم می شوند - به ویژه عابران پیاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] حریم - حق تقدم - حق گذار - حق گذر - تقدم
[برق و الکترونیک] مسیر یابی
[حقوق] حق العبور، حق تقدم

انگلیسی به انگلیسی

• right of a vehicle to go first; right to pass through someone else's property
when a car or other vehicle has right of way, other traffic must stop for it at a junction or roundabout.
a right of way is a public path across private land.

پیشنهاد کاربران

right - of - way ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: حریم راه
تعریف: نواری از زمین و ملک واقع در کنار مسیر که برای مقاصد حمل‏ونقل تملیک می‏شود
گویا در صنعت انتقال نفت و گاز با عنوان "راهی تابه" رایج می باشد
حریم راه
حق تقدم [در ارتباط با راه ها و معابر و تردد وسائط نقلیه و عابرین پیاده]. مثال:
. Pedestrians have right of way at this intersection
در این تقاطع، عابرین پیاده حق تقدّم دارند.
. The general principle that establishes who has the right to go first is called right of way
...
[مشاهده متن کامل]

اصل کلّی که مقرر می دارد چه کسی حق دارد اوّل عبور کند، حق تقدم نامیده میشود.

جاده دسترسی ( جاده ای که درکنار خط لوله احداث شده به منظور دسترسی و بازرسی و تعمیرات )
حق تقدم رانندگی

بپرس