rigging

/ˈrɪɡɪŋ//ˈrɪɡɪŋ/

معنی: اسباب، مجموع طناب و بادبانهای کشتی
معانی دیگر: (کشتی) دکل و طناب و زنجیر و غیره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: all the ropes, wires, chains, and the like used on a boat or ship to support the masts and work the sails.

(2) تعریف: equipment used to lift, haul, support, or work something, such as stage sets.

جمله های نمونه

1. The sailors climbed up into the rigging.
[ترجمه گوگل]ملوانان به داخل دکل بالا رفتند
[ترجمه ترگمان]ملاحان از بالای بادبان بالا رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She accused her opponents of rigging the vote.
[ترجمه گوگل]او مخالفان خود را به تقلب در آرا متهم کرد
[ترجمه ترگمان]او مخالفان خود را به تقلب در رای گیری متهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All the rigging had been examined, and renewed where necessary.
[ترجمه گوگل]تمام تقلب ها بررسی شده بود و در صورت لزوم تجدید شده بود
[ترجمه ترگمان]همه شراع ها را معاینه کرده و از آنجا که لازم بود تجدید قوا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Opposition parties have protested over alleged vote rigging in the election.
[ترجمه گوگل]احزاب مخالف به اتهام تقلب در انتخابات اعتراض کرده اند
[ترجمه ترگمان]احزاب مخالف در مورد تقلب در رای گیری در انتخابات اعتراض کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was accused of corruption, of vote rigging on a massive scale.
[ترجمه گوگل]او به فساد و تقلب گسترده در رای متهم شد
[ترجمه ترگمان]او متهم به فساد، تقلب در رای گیری در مقیاس گسترده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was one of twelve people accused of rigging bids on construction projects, intervening in union elections, and plotting murders.
[ترجمه گوگل]او یکی از دوازده نفری بود که به تقلب در مناقصه در پروژه‌های ساختمانی، مداخله در انتخابات اتحادیه‌ها و طرح قتل متهم شدند
[ترجمه ترگمان]او یکی از دوازده نفری بود که به تقلب در مناقصات پروژه های ساختمانی، مداخله در انتخابات اتحادیه و توطئه قتل متهم شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Aird, was caught in the rigging wires and was nearly drowned until Jack managed to free him.
[ترجمه گوگل]ایرد در سیم های دکل گیر افتاد و تقریباً غرق شد تا اینکه جک موفق شد او را آزاد کند
[ترجمه ترگمان]Aird گیر کرده بود و نزدیک بود غرق شود تا اینکه جک توانست او را آزاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Was the reputed bid rigging really a favor done in return for the write-off?
[ترجمه گوگل]آیا تقلب در مناقصه معروف واقعاً لطفی بود که در ازای انصراف انجام شد؟
[ترجمه ترگمان]آیا جناب عالی برای نوشتن متن اصلی به شما لطف کرده بودند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They alleged widescale vote rigging and claimed that the names of opposition supporters had been excluded from electoral lists.
[ترجمه گوگل]آنها به تقلب گسترده در آرا متهم شدند و ادعا کردند که نام حامیان مخالفان از لیست های انتخاباتی حذف شده است
[ترجمه ترگمان]آن ها به تقلب در رای گیری متهم شدند و ادعا کردند که اسامی حامیان احزاب مخالف از فهرست های انتخاباتی حذف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was no need for election rigging.
[ترجمه گوگل]نیازی به تقلب در انتخابات نبود
[ترجمه ترگمان]هیچ نیازی به تقلب در انتخابات وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Their most outrageous step toward re-regulation is rigging the stockmarket, which officials once disdained as a mucky casino.
[ترجمه گوگل]ظالمانه ترین گام آنها در جهت تنظیم مجدد، دستکاری در بازار سهام است، که مقامات زمانی آن را به عنوان یک کازینو کثیف تحقیر می کردند
[ترجمه ترگمان]most گام آن ها به سوی تنظیم مجدد، تقلب the است که مقامات یک بار به عنوان یک کازینو بزرگ منفور تلقی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The report had alleged torture of prisoners, rigging of trials, and excessive use of the death penalty.
[ترجمه گوگل]در این گزارش شکنجه زندانیان، تقلب در محاکمات و استفاده بیش از حد از مجازات اعدام ذکر شده بود
[ترجمه ترگمان]این گزارش شکنجه زندانیان، تقلب و استفاده بیش از حد از مجازات اعدام را محکوم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rex had established himself as the rope and rigging man, knotting, splicing, whipping ends, replacing worn sections.
[ترجمه گوگل]رکس خود را به عنوان مرد طناب‌زنی و قلاب‌زنی تثبیت کرده بود
[ترجمه ترگمان]رکس خود را به عنوان طناب و طناب، گره زدن، پیرایش و شلاق زدن و جایگزین کردن بخش های فرسوده تاسیس کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I've been rigging up a crush.
[ترجمه گوگل]من در حال تقلب کردن یک له
[ترجمه ترگمان]مرا خرد و خمیر کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسباب (اسم)
article, gear, apparatus, thing, implement, tool, tackle, instrument, apparel, utensil, trap, paraphernalia, appurtenance, device, engine, rigging, rig, furniture, gadget, appliance, contraption, contrivance, layout, doodad, gizmo, whigmaleerie, gismo, mounting

مجموع طناب و بادبانهای کشتی (اسم)
rigging

تخصصی

[سینما] نصب مقدماتی چراغها - نصب مقدماتی چراغها
[عمران و معماری] اثاثیه - تجهیزات
[زمین شناسی] اساسیه، تجهیزات

انگلیسی به انگلیسی

• ropes and chains used to support and operate the sails and masts of a ship; equipment used to support or lift heavy objects
rigging is the act or process of dishonestly arranging something such as an election so that you achieve the result that you want.
the ropes which support a ship's masts and sails are referred to as the rigging.
see also rig.

پیشنهاد کاربران

the act of arranging dishonestly for the result of something, for example an election, to be changed/ the dishonest or illegal activity of influencing or changing something in order to get the result that you want
...
[مشاهده متن کامل]

عمل ترتیب دادن غیرصادقانه برای تغییر نتیجه چیزی، مثلاً یک انتخابات/ فعالیت غیرصادقانه یا غیرقانونی تحت تاثیر قرار دادن یا تغییر چیزی به منظور دستیابی به نتیجه ای که می خواهید
تبانی
vote/ballot/election rigging
Opposition parties have protested over alleged vote rigging in the election.
Pakistan’s independent human rights commission has said there is little chance of a free and fair parliamentary election next month because of “pre - poll rigging”.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/rigging
نصب تجهیزات سنگین و حمل بار:
⭐ریگینگ ( Rigging ) ⭐
به مجموعه متعلقات آویزون به بوم جرثقیل، شامل وایرها یا زنجیرهای لحظه ای ( برای اتصال بار به قلاب ) ، مجموعه قلاب، وایرهای ثابت، شِگِل ها و بعضاً شاهین گفته میشه.
rigging ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: تجهیزات بافه‏ای
تعریف: تجهیزاتی نظیر قرقره و واگن که در بینه‏بَری به کار می رود|||متـ . تجهیزات کابلی
سر هم بندی کردن، سوار کردن، نصب کردن
( برنامه های سه بعدی ) مفصل بندی
Rigging در برنامه های سه بعدی مثل مایا، تری دی مکس ، سینما فور دی و . . . فرایند تنظیم شخصیتی است که برای ساختن انیمیشن. این شامل ایجاد یک اسکلت برای تغییر شکل کاراکتر و ایجاد کنترل های انیمیشن می شود تا نمایش آسان شخصیت را امکان پذیر کند.
اسباب ( Rigging ) [اصطلاح دریانوردی] بکسلها : طنابها , سیمها , خفتهای پیچی و سایر وسائلی که از آنها برای نگهداری و حمایت دکلها و سایر اسکلتهای روی پلها استفاده میشوند . بعضی از بکسلها ثابت و برخی قابل تنظیم و جدا شدن هستند مانند بوم و جرثقیل بار .
تبانی، اقدامی غیرقانونی در مناقصات که متقاضیان مناقصه در پشت پرده با هم سازش کرده و برنده ی مناقصه را از پیش تعیین می کنند
bid rigging
در انیمیشن سازی به فرآیند اضافه کردن کنترل به مدل دیجیتالی جهت حرکت به اطراف Rigging میگند. در بخش ریگینگ جعبه ابزاری با صدها مدل کج و معوج وجود داره که میتونید اونارو به سطح مش ها یا کارکترا بچسبونید.

بپرس