• (1)تعریف: a person who uses or is skillful with a rifle.
• (2)تعریف: a soldier who carries a rifle.
جمله های نمونه
1. A rifleman was racing out of the open door.
[ترجمه بهزاد ازاد] هفت تیرکش ) از اصطلاحات فیلم های قدیمی وسترن و گانگستری
|
[ترجمه گوگل]یک تفنگدار از در باز به سرعت بیرون می دوید [ترجمه ترگمان]A از در باز بیرون می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The Rifleman ducked under the arch, then waited as Harper closed the two heavy gates.
[ترجمه گوگل]تفنگدار زیر طاق فرو رفت، سپس منتظر ماند تا هارپر دو دروازه سنگین را ببندد [ترجمه ترگمان]The زیر تاق باز شد و منتظر ماند تا هار پر دو دروازه سنگین را ببندد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The rifleman stood to one side of me.
[ترجمه گوگل]تفنگدار یک طرف من ایستاد [ترجمه ترگمان]The در کنار من ایستاده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She did not know the Rifleman well, yet she thought he was by far the best-looking man on the Prince's staff.
[ترجمه گوگل]او تفنگدار را خوب نمیشناخت، با این حال فکر میکرد که او با فاصله زیاد خوشتیپترین مرد در عصای شاهزاده است [ترجمه ترگمان]با این حال نمی دانست که the خوب است، با این حال فکر می کرد که بهترین مرد در ستاد شاهزاده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Rifleman Squad - This creates an anti - infantry machine gun on one of the hard - points of the MARV.
[ترجمه گوگل]جوخه تفنگدار - این یک مسلسل ضد پیاده نظام را در یکی از نقاط سخت MARV ایجاد می کند [ترجمه ترگمان]گروه rifleman - این یک مسلسل ضد پیاده نظام بر روی یکی از نقاط سخت of ایجاد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It is this rifleman who shot the enemy commander in chief.
[ترجمه گوگل]این تفنگدار است که به فرمانده کل دشمن شلیک کرد [ترجمه ترگمان]این rifleman که فرمانده دشمن را تیرباران کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A machine gunner and rifleman cover the cave entrance.
[ترجمه گوگل]یک مسلسل و تفنگدار ورودی غار را پوشانده اند [ترجمه ترگمان]یک مسلسل و rifleman ورودی غار را پوشش می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Rifleman Sticky Bomb damage reduced to 75 - 125 ( from 100 - 150 ).
[ترجمه گوگل]آسیب بمب چسبنده تفنگدار به 75 - 125 کاهش یافت (از 100 - 150) [ترجمه ترگمان]rifleman Sticky Bomb به ۷۵ - ۱۲۵ (از ۱۰۰ - ۱۵۰)کاهش یافت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Rifleman Hp Changed back to 525 Hp from 50
[ترجمه گوگل]تفنگدار اسب بخار از 50 به 525 اسب بخار تغییر کرد [ترجمه ترگمان]rifleman Hp به ۵۲۵ امتیاز از ۵۰ تغییر کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He flattered himself that he would discover a twin soul in the famous Rifleman.
[ترجمه گوگل]او خودش را تملق گفت که یک روح دوقلو را در تفنگدار معروف کشف خواهد کرد [ترجمه ترگمان]به خود می بالید که یک روح دوقلو در آن rifleman معروف کشف خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Two men with muddied faces and bracken on their helmets are in a ruined building, trying to spot an enemy rifleman.
[ترجمه گوگل]دو مرد با صورتهای گل آلود و کلاههای برهنگی در ساختمانی مخروبه هستند و سعی میکنند یک تفنگدار دشمن را ببینند [ترجمه ترگمان]دو مرد با چهره های گل آلود و سرخس، کلاه های خود را در یک ساختمان مخروبه به سر می برند و سعی می کنند دشمن را تشخیص دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. An automatic rifle gives the special operations soldier the same abilities as a rifleman.
[ترجمه گوگل]یک تفنگ خودکار به سرباز عملیات ویژه همان توانایی های یک تفنگدار را می دهد [ترجمه ترگمان]یک تفنگ اتوماتیک به سربازان عملیات ویژه ای به عنوان یک rifleman می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Level 1 - 25 % of the time, the Rifleman deals 30 bonus damage.
[ترجمه گوگل]سطح 1 - 25٪ مواقع، تفنگدار 30 خسارت اضافی وارد می کند [ترجمه ترگمان]سطح ۱ تا ۲۵ % زمان، the به ۳۰ آسیب پاداش می پردازد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Level 2 - 30 % of the time, the Rifleman deals 30 bonus damage and stuns for. 1 seconds.
[ترجمه گوگل]سطح 2 - 30٪ مواقع، تفنگدار 30 خسارت اضافی و بیهوش می کند 1 ثانیه [ترجمه ترگمان]سطح ۲ تا ۳۰ درصد از زمان، the به ۳۰ ضربه پاداش و حیرت زده شدن برای آن ها می پردازد ۱ ثانیه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• gunman, person who shoots with a rifle; soldier with a rifle, carbineer a rifleman is someone, especially a soldier, who is skilled in the use of a rifle.
پیشنهاد کاربران
تفنگدار مثال: a rank of riflemen یک ردیف از تفنگدارها
هفت تیر کِش ( اصطلاح قدیمی در فیلم های گانگستری و وسترن ) یارو هفت تیر کشِ ماهریه سکه رو رو هوا میزنه