riffraff

/ˈrɪˌfræf//ˈrɪˌfræf/

معنی: توده، انبوه، تفاله، اشغال، زیادی، ته مانده
معانی دیگر: اراذل و اوباش، لات و لوت ها، ولگردان، توده پست، ارازل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: persons considered to be worthless or disreputable; rabble.
مترادف: canaille, hoi polloi, rabble, scum, trash
متضاد: elite
مشابه: commoners, dregs, herd, lower class, mob, plebeians, undesirables

جمله های نمونه

1. She says that charging high prices will keep the riff-raff out.
[ترجمه گوگل]او می‌گوید که پرداخت قیمت‌های بالا باعث می‌شود که ریف راف از بین برود
[ترجمه ترگمان]او می گوید که شارژ قیمت های بالا باعث خواهد شد که riff از بین بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We don't want to let all the riff-raff in.
[ترجمه امین] ما نمی خواهیم به همه آن اراذل و اوباش ها اجازه دهیم تا وارد شوند.
|
[ترجمه گوگل]ما نمی‌خواهیم اجازه دهیم همه ریف‌ها وارد شوند
[ترجمه ترگمان] ما نمی خوایم اجازه بدیم که همه - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We charge high prices to keep the riff-raff out.
[ترجمه گوگل]ما قیمت‌های بالایی می‌گیریم تا ریف راف را از بین ببریم
[ترجمه ترگمان]ما قیمت بالایی را شارژ می کنیم تا the را نگه داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Recruited young tearaways and hooligans, street thugs and riff-raff.
[ترجمه گوگل]اشک آوران و هولیگان های جوان، اراذل و اوباش خیابانی و ریف را به خدمت گرفته است
[ترجمه ترگمان]tearaways جوون و hooligans و اراذل و اوباش و اوباش و اوباش و اوباش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Miss Green can ask in what riff-raff she chooses!
[ترجمه گوگل]خانم گرین می تواند بپرسد که در چه ریف-رافی انتخاب می کند!
[ترجمه ترگمان]دوشیزه گرین می تواند از چیزی که او انتخاب می کند، سوال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many landlords, rich peasants and riffraff have seized the opportunity to sneak into our Party.
[ترجمه گوگل]بسیاری از زمین داران، دهقانان ثروتمند و رفیقان فرصت را غنیمت شمرده اند و دزدکی وارد حزب ما شده اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مالکان، دهقانان ثروتمند و اراذل و اوباش این فرصت را مغتنم شمردند تا دزدانه وارد حزب ما شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We don't want any riffraff to move into the area.
[ترجمه گوگل]ما نمی‌خواهیم هیچ حمله‌ای به منطقه وارد شود
[ترجمه ترگمان]ما به هیچ وسیله ای احتیاج نداریم که وارد این منطقه بشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The army should strictly discipline riffraff.
[ترجمه گوگل]ارتش باید به شدت انضباط ریفراف را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]ارتش باید اراذل و اوباش را منظم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. THE " MOVEMENT OF THE RIFFRAFF "
[ترجمه گوگل]"حرکت ریفراف"
[ترجمه ترگمان]حرکت \"حرکت\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If have comparatively new one point of similar police of image riffraff hero bandit movie's.
[ترجمه گوگل]اگر یک نقطه نسبتاً جدید از پلیس مشابه فیلم راهزن قهرمان تصویر ریفراف داشته باشید
[ترجمه ترگمان]اگر یک نقطه نسبتا جدید از پلیس شبیه به riffraff، قهرمان فیلم، داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bleaching and those that you say you are a media riffraff pedophilia!
[ترجمه گوگل]بلیچینگ و آنهایی که می گویید یک پدوفیلی ریفر رسانه ای هستید!
[ترجمه ترگمان]bleaching و کسانی که به شما می گویند you و pedophilia هستند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Haven't you been told it's dangerous to drive alone through riffraff?
[ترجمه گوگل]آیا به شما نگفته اند که رانندگی به تنهایی از طریق ریفر خطرناک است؟
[ترجمه ترگمان]به نظرت خطرناک نیست که تنهایی رانندگی کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توده (اسم)
gross, stack, aggregate, accumulation, agglomeration, cumulation, mass, pile, lump, bulk, heap, volume, aggregation, hill, congeries, shock, block, wad, barrow, bloc, clot, cob, ruck, rick, dollop, conglomeration, cumulus, midden, riffraff, oodles, tump

انبوه (اسم)
mass, heap, aggregation, clump, bike, congeries, riffraff, tump

تفاله (اسم)
slag, bagasse, scum, dross, raff, trash, crap, garbage, residuum, riffraff, slop

اشغال (اسم)
inhabitancy, litter, run-off, slag, tenure, occupation, raff, trash, refuse, garbage, junk, busyness, rubbish, scrap, soilage, dump, paltriness, dreg, offal, occupancy, jakes, riffraff, swill

زیادی (اسم)
wealth, excess, extra, surplus, excrescence, immensity, superfluity, immoderacy, exorbitance, exorbitancy, riffraff, nimiety

ته مانده (اسم)
silt, scrap, leavings, riffraff, loose end

انگلیسی به انگلیسی

• rabble, lower social classes; people considered disreputable or worthless; garbage, trash, rubbish
if someone refers to a group of people as riffraff, they mean that they think they are worthless and disreputable; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

اراذل و اوباش. لات و لوت ها
مثال:
Following you except those who are simple - minded riff - raff from our midst.
از تو پیروی کردند بجر اراذل و اوباشِ ساده لوح در میان ما.
� اتَّبَعَکَ إِلَّا الَّذِینَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِیَ الرَّأْیِ�
a group of people who are not considered respectable or honest
عوضی
She warned her son to keep away from such riffraff.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/riffraff
اراذل و اوباش.
خس و خاشاک!
خزو خیل، آدمهای سطح پایین جامعه
توده مردم

بپرس