🔸 معادل فارسی: بداهه پردازی کردن / بازی ذهنی کردن / خلاقانه پرداختن به موضوعی
در زبان محاوره ای: یه جورایی روش مانور دادن، باهاش بازی کردن، از یه ایده چیزای جدید درآوردن
🔸 تعریف ها:
1. ( خلاقانه – هنری ) : بداهه پردازی یا گسترش دادن یه ایده، معمولاً در موسیقی، نوشتن یا گفت وگو
... [مشاهده متن کامل]
مثال: The comedian riffed on politics for ten minutes. کمدین ده دقیقه درباره ی سیاست بداهه پردازی کرد.
2. ( ذهنی – آزاد ) : وقتی کسی آزادانه درباره ی یه موضوع حرف می زنه یا ایده پردازی می کنه
مثال: Let’s riff on that concept and see where it goes. بیا روی اون مفهوم مانور بدیم ببینیم به کجا می رسه.
3. ( موسیقایی – تکنیکی ) : در موسیقی، اشاره به تکرار یا تغییر خلاقانه ی یه ملودی یا ریف
مثال: The guitarist riffed on the main theme beautifully.
گیتاریست خیلی قشنگ روی تم اصلی ریف زد.
🔸 مترادف ها: improvise – elaborate – play with – expand on – jam
در زبان محاوره ای: یه جورایی روش مانور دادن، باهاش بازی کردن، از یه ایده چیزای جدید درآوردن
🔸 تعریف ها:
1. ( خلاقانه – هنری ) : بداهه پردازی یا گسترش دادن یه ایده، معمولاً در موسیقی، نوشتن یا گفت وگو
... [مشاهده متن کامل]
مثال: The comedian riffed on politics for ten minutes. کمدین ده دقیقه درباره ی سیاست بداهه پردازی کرد.
2. ( ذهنی – آزاد ) : وقتی کسی آزادانه درباره ی یه موضوع حرف می زنه یا ایده پردازی می کنه
مثال: Let’s riff on that concept and see where it goes. بیا روی اون مفهوم مانور بدیم ببینیم به کجا می رسه.
3. ( موسیقایی – تکنیکی ) : در موسیقی، اشاره به تکرار یا تغییر خلاقانه ی یه ملودی یا ریف
مثال: The guitarist riffed on the main theme beautifully.
گیتاریست خیلی قشنگ روی تم اصلی ریف زد.
🔸 مترادف ها: improvise – elaborate – play with – expand on – jam
داد سخن دادن درباره یک موضوع:
to speak for a long time on a particular subject, especially in a humorous way