riding horse

جمله های نمونه

1. He has ridden horses all his life, but he was a late starter in the racing game.
[ترجمه گوگل]او در تمام زندگی خود اسب سواری کرده است، اما او دیر شروع کننده در مسابقه مسابقه بود
[ترجمه ترگمان]او همه عمرش اسب می راند، اما در مسابقه مسابقه خیلی دیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Ladies ride horses by sitting astride or side-saddle.
[ترجمه گوگل]خانم ها سوار بر اسب یا زین کناری می نشینند
[ترجمه ترگمان]خانم ها با سوار شدن بر اسب یا زین اسب سواری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cowboys drove covered wagons and rode horses, lassoing cattle.
[ترجمه گوگل]کابوی‌ها واگن‌های سرپوشیده را می‌راندند و بر اسب‌ها سوار می‌شدند
[ترجمه ترگمان]Cowboys گاری را با ارابه می راند و اسب می راند و اسب می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In a modern army,cavalry regiments use armored vehicles and ride horses only on special public occasions.
[ترجمه گوگل]در ارتش مدرن، هنگ‌های سواره نظام از وسایل نقلیه زرهی استفاده می‌کنند و فقط در مناسبت‌های عمومی خاص سوار اسب می‌شوند
[ترجمه ترگمان]در یک ارتش جدید، هنگ های سوار نظام از اتومبیل های مسلح استفاده می کنند و فقط در موارد خاص، اسب ها را سوار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In a modern army, cavalry regiments use armoured vehicles and ride horses only on special public occasions.
[ترجمه گوگل]در یک ارتش مدرن، هنگ های سواره نظام از وسایل نقلیه زرهی استفاده می کنند و فقط در مناسبت های عمومی خاص سوار اسب می شوند
[ترجمه ترگمان]در یک ارتش مدرن، نیروهای سواره نظام از وسایل نقلیه زرهی استفاده می کنند و تنها در موارد خاص عمومی اسب می رانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She shoots guns, rides horses and even saves a certain some one from a hanging.
[ترجمه گوگل]او به اسلحه شلیک می کند، اسب سواری می کند و حتی یک نفر را از حلق آویز نجات می دهد
[ترجمه ترگمان]او به تفنگ و اسب شلیک می کند و حتی بعضی از آن ها را از آویزان کردن یکی از آن ها نجات می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As a pastime, keeping and riding horses has always been very expensive.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک سرگرمی، نگهداری و اسب سواری همیشه بسیار گران بوده است
[ترجمه ترگمان]به عنوان سرگرمی، نگهداری از اسب های سواری همیشه گران تمام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Besides going to aerobics twice a week, she rides horses on Saturdays.
[ترجمه گوگل]او علاوه بر اینکه هفته ای دو بار به ایروبیک می رود، شنبه ها نیز اسب سواری می کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هفته ای دو بار به aerobics می رود، و روزه ای شنبه اسب می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We could have hiked, taken four-wheel-drive excursions, ridden horses, signed up for diving instruction.
[ترجمه گوگل]می‌توانستیم پیاده‌روی کنیم، گردش‌های چهارچرخ متحرک داشته باشیم، اسب سواری کنیم، برای آموزش غواصی ثبت‌نام کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانستیم پیاده روی کنیم، گردش های چهار چرخ را با اسب و اسب همراه برده و برای دستور غواصی امضا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If he rode horses, it was not a long trail drive.
[ترجمه گوگل]اگر سوار اسب می شد، مسیر طولانی نبود
[ترجمه ترگمان]اگر اسب می راند، راه درازی در پیش نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Most visitors to the preserve now park their cars outside the main gate and either hike, bike or ride horses in.
[ترجمه گوگل]اکثر بازدیدکنندگان حفاظت‌شده اکنون ماشین‌های خود را بیرون از دروازه اصلی پارک می‌کنند و یا پیاده‌روی می‌کنند، دوچرخه‌سواری یا اسب‌سواری می‌کنند
[ترجمه ترگمان]بیشتر بازدیدکنندگان در حال حاضر اتومبیل خود را در خارج از دروازه اصلی پارک می کنند و یا سوار بر دوچرخه می شوند یا سوار بر اسب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Is she your friend? Is she like riding horse?
[ترجمه گوگل]آیا او دوست شماست؟ آیا او مانند اسب سواری است؟
[ترجمه ترگمان]اون دوستته؟ از اسب سواری خوشش میاد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A riding horse needs an excellent rider.
[ترجمه گوگل]اسب سواری به یک سوار عالی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]یک اسب سواری به یک سوار خوب احتیاج دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Riding horse is a cup of tea for me.
[ترجمه گوگل]اسب سواری برای من یک فنجان چای است
[ترجمه ترگمان]اسب سواری یک فنجان چای برای من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I like to go riding horse, but I can't go very often.
[ترجمه گوگل]من دوست دارم اسب سواری کنم، اما زیاد نمی توانم بروم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم سوار اسب بشوم، اما نمی توانم زیاد بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• horse that is specially trained to be ridden for relaxation or sport

پیشنهاد کاربران

بپرس