سوار بر موج چیزی بودن
Schools are riding a wave of renewed public interest
مدارس سوار بر موجی از خیر عمومی تازه شده هستند
مدارس سوار بر موجی از خیر عمومی تازه شده هستند
خرِ مراد را سوار بودن؛ لذت بردن از یک دوره موفقیت و خوشبختی.
Example 1: 👇
The president was riding a wave of good feeling about the economy, but it didn't last long.
رئیس جمهور بر موجی از احساسات خوب در مورد اقتصاد سوار بود ( خر مراد را سوار بود ) ، اما مدت زیادی دوام نیاورد.
... [مشاهده متن کامل]
Example 2: 👇
There was a time when the mayor was still riding a wave of public approval.
زمانی بود که شهردار همچنان سوار خر مراد بود و از تأیید عمومی برخوردار بود.
Example 3: 👇
Linda briefly tries to ride the wave of her adventures with the Potters.
* The Plays of Philip Barry from Paris Bound to the Philadelphia Story - Donald R. Anderson &
Robert A. Schanke
لیندا سعی می کند برای مدت کوتاهی سوار بر موج ماجراجویی هایش با اعضای خانواده ی پاتر شود. ( از ماجراجویی با خانواده ی پاتر لذت ببرد. )
# متن انتخابی: از کتاب *نمایش های فیلیپ بری از پاریس محدود تا داستان فیلادلفیا* اثر اندرسون و شانکه.

رئیس جمهور بر موجی از احساسات خوب در مورد اقتصاد سوار بود ( خر مراد را سوار بود ) ، اما مدت زیادی دوام نیاورد.
... [مشاهده متن کامل]
زمانی بود که شهردار همچنان سوار خر مراد بود و از تأیید عمومی برخوردار بود.
لیندا سعی می کند برای مدت کوتاهی سوار بر موج ماجراجویی هایش با اعضای خانواده ی پاتر شود. ( از ماجراجویی با خانواده ی پاتر لذت ببرد. )
# متن انتخابی: از کتاب *نمایش های فیلیپ بری از پاریس محدود تا داستان فیلادلفیا* اثر اندرسون و شانکه.

از چیزی بهره بردن، از موفقیتی به دست آمده، بهره بردن