ride the fence

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
وسط ایستادن / موضع نگرفتن / دودل بودن / از تصمیم گیری طفره رفتن
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ( رفتاری – انتقادی ) :
امتناع از انتخاب یا موضع گیری در یک بحث یا موقعیت حساس، معمولاً برای حفظ محبوبیت، پرهیز از درگیری، یا فرار از مسئولیت
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: You can’t ride the fence forever—you’ll have to choose a side.
نمی تونی همیشه وسط وایستی—باید یه طرف رو انتخاب کنی.
2. ( سیاسی/اجتماعی – محاوره ای ) :
رفتار یا گفتاری که عمداً دوپهلو یا بی طرفانه باقی می مونه تا از واکنش منفی یا تعهد فرار کنه
مثال: The mayor keeps riding the fence on the housing issue.
شهردار درباره ی مسئله ی مسکن همچنان موضع نمی گیره.
3. ( روایی – استعاری ) :
توصیف موقعیتی که فرد در آن بین دو دیدگاه، احساس، یا انتخاب گیر کرده و نمی خواد یا نمی تونه تصمیم بگیره
مثال: The character rides the fence between loyalty and ambition.
شخصیت بین وفاداری و جاه طلبی وسط ایستاده.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
sit on the fence – hedge – straddle – avoid commitment – stay neutral – play it safe